هدف اصلی این مطالعه بررسی رابطه بین رهبری زنان و نوآوری سازمانی در کشورهای در حال توسعه است. برای ارزیابی این موضوع، دادههای سطح بنگاهها از طریق بانک جهانی جمعآوری شد و نمونهای متشکل از حدود ۲۰٬۰۰۰ مشاهده از ۲۹ کشور در حال توسعه در یک دوره چهارساله (۲۰۱۵–۲۰۱۸) مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها از فرضیه مطالعه حمایت کرده و رابطه مثبت و معناداری بین حضور زنان در نقشهای رهبری و نوآوری سازمانی را تأیید میکنند.
این یافتهها نظریههای “سطوح عالی (Upper Echelons)” و ” توده بحرانی (Critical Mass)” را تأیید میکنند که بیان میدارند تنوع جنسیتی در بین رهبران و مدیران ارشد کسبوکار بر تصمیمگیریهای استراتژیک، مانند نوآوری سازمانی، تأثیر میگذارد. علاوه بر این، حضور زنان در مدیریت ارشد میتواند دیدگاهها، تواناییها، دانش و روشهای متنوعی را به همراه آورد که عملکرد و نتایج سازمان را بهبود میبخشد.
هدف پژوهش
بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر رهبری زنان بر نوآوری شرکتها، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، انجام شد. فرضیه این بود که ممکن است رابطه مثبتی بین این شاخصها وجود داشته باشد. برای تأیید این ادعا، دادههای سطح شرکت از طریق نظرسنجیهای مؤسسه جهانی بانک جمعآوری شد. نمونهای شامل ۲۳,۳۴۰ مشاهده از ۲۹ کشور در حال توسعه بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ مورد استفاده قرار گرفت. نوآوری به عنوان نوآوری محصول، نوآوری فرآیند و شاخص نوآوری اندازهگیری شد. همچنین، رهبری زنان با استفاده از متغیرهای مختلفی مانند ۱) مدیران ارشد زن، ۲) مدیران ارشد زن با تجربه، ۳) مالکان زن، و ۴) وجود همزمان مالکان و مدیران زن، کمیسازی شد. یافتههای تجربی از فرضیه پژوهش حمایت کردند، یعنی رابطه مثبت و معناداری بین رهبری زنان و نوآوری شرکتها وجود دارد.
روششناسی
دادههای سطح شرکت از نظرسنجی مؤسسه جهانی بانک (World Bank Enterprise Survey) جمعآوری شدهاند. این پایگاه داده گسترده، اطلاعاتی درباره شرکتهای فعال در اقتصادهای در حال توسعه را گردآوری میکند و موضوعات متعددی مانند محیط کسبوکار، زیرساختها، نوآوری، خدمات، سیاستهای مدیریتی و غیره را پوشش میدهد. در این مطالعه، تنها شرکتهای تولیدی فعال در ۲۹ کشور در حال توسعه از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ مورد بررسی قرار گرفتهاند. در مجموع، بیش از ۲۰,۰۰۰ مشاهده در سطح شرکت-سال وجود دارد که نشاندهنده یک مجموعه داده بسیار بزرگ و قابل توجه است.
دامنه این مطالعه به بخش تولیدی محدود شده است، زیرا تنظیمات نظارتی و اقتصادی سازمانهای مالی با سایر بخشها متفاوت است. این محدودیت به ما امکان میدهد تا تحلیلهای خود را بر روی شرکتهایی متمرکز کنیم که در محیطهای مشابهی فعالیت میکنند و از این طریق، نتایج دقیقتر و مرتبطتری به دست آوریم.
مزایای تنوع جنسیتی
تنوع جنسیتی مزایای متعددی دارد. این تنوع، حاکمیت شرکتی را تشویق میکند، شفافیت را تقویت میکند، رفتار اخلاقی را تضمین میکند و به سازمانها کمک میکند تا به استانداردهای نظارتی پایبند باشند (Gul et al., 2011). با وجود تلاشهای تحقیقاتی، عدم تعادل جنسیتی در نمایندگی هیئتهای مدیره شرکتها همچنان ادامه دارد. ذینفعان سازمانی به زنان در پستهای رهبری نگاه نامساعدی دارند، به این معنی که این باورها به نفع مردان و به ضرر زنان است. مطالعات پیشین بر تفاوتهای اثربخشی رهبری بین مردان و زنان متمرکز شدهاند و تمرکز را از عواملی که باعث تفاوت بین رهبران کسبوکار میشوند، منحرف کردهاند. علاوه بر این، کاهش شکاف جنسیتی در سطح مدیریت ارشد شرکتها نیز اهمیت دارد و برای این منظور میتوان از روشهای مختلفی مانند ابتکارات اصلاحی، برنامههای آموزشی و برنامههای پیشرفت شغلی استفاده کرد (Shortland, 2020). توسعه حرفهای برای زنان به عنوان عاملی کلیدی برای توانمندسازی آنها در درک بهتر خود، مدیریت کارهای دشوار، بهبود خود، افزایش پتانسیل رهبری، تعادل بین زندگی شخصی و حرفهای و ایجاد روابط اجتماعی حمایتکننده مورد تأکید قرار گرفته است (Dilmaghani and Tabvuma, 2019).
نتیجه گیری تأثیر رهبری زنان بر نوآوری سازمانی
رابطه بین تنوع جنسیتی و خلاقیت
رابطه بین تنوع جنسیتی و خلاقیت، بهویژه در مدیریت نوآوری، توجه زیادی را به خود جلب کرده است (Mujahid, 2013). مطالعات اخیر در این زمینه پیشنهاد میکنند که مشارکت زنان در مدیریت ارشد میتواند با گنجاندن دیدگاههای متنوع و استفاده از دانش، بر نوآوری شرکتها تأثیر بگذارد و در نتیجه، نوآوری را افزایش داده و مزیت رقابتی ایجاد کند (Díaz-García et al., 2013; Idrees et al., 2022). علاوه بر این، رهبران زن میتوانند توانایی شرکتها را در حل تعارضات و مدیریت موقعیتهای مبهم بهبود بخشند (Petrini, 1996). با استفاده بهتر از رهبران زن، شرکتها میتوانند عملکرد بهتری در زمینه نوآوری داشته باشند. به عبارت دیگر، تنوع جنسیتی میتواند تواناییهای مدیریتی در تولید نوآوریها را بهبود بخشد (Smith-Doerr, 2004).
انتظار میرود که رهبران زن بتوانند اثربخشی هیئتهای مدیره شرکتها را به چندین روش بهبود بخشند. آنها استعداد خاصی در ایجاد اعتماد در دیگران دارند (Arioglu, 2020). یکی دیگر از ویژگیهای زنان که توانایی آنها را در مدیریت موقعیتهای غیرمنتظره افزایش میدهد، انعطافپذیری است (Hassan and Ayub, 2019). علاوه بر این، مدیران زن معمولاً قدرت را به صورت آزادانهتری نسبت به همتایان مرد خود توزیع میکنند، که این امر همکاری تیمی را تشویق میکند.رابطه بین تنوع جنسیتی و خلاقیت، بهویژه در مدیریت نوآوری، توجه زیادی را به خود جلب کرده است (Mujahid, 2013).
مطالعات اخیر در این زمینه پیشنهاد میکنند که مشارکت زنان در مدیریت ارشد میتواند با گنجاندن دیدگاههای متنوع و استفاده از دانش، بر نوآوری شرکتها تأثیر بگذارد و در نتیجه، نوآوری را افزایش داده و مزیت رقابتی ایجاد کند (Díaz-García et al., 2013; Idrees et al., 2022). علاوه بر این، رهبران زن میتوانند توانایی شرکتها را در حل تعارضات و مدیریت موقعیتهای مبهم بهبود بخشند (Petrini, 1996). با استفاده بهتر از رهبران زن، شرکتها میتوانند عملکرد بهتری در زمینه نوآوری داشته باشند. به عبارت دیگر، تنوع جنسیتی میتواند تواناییهای مدیریتی در تولید نوآوریها را بهبود بخشد (Smith-Doerr, 2004).
انتظار میرود که رهبران زن بتوانند اثربخشی هیئتهای مدیره شرکتها را به چندین روش بهبود بخشند. آنها استعداد خاصی در ایجاد اعتماد در دیگران دارند (Arioglu, 2020). یکی دیگر از ویژگیهای زنان که توانایی آنها را در مدیریت موقعیتهای غیرمنتظره افزایش میدهد، انعطافپذیری است (Hassan and Ayub, 2019). علاوه بر این، مدیران زن معمولاً قدرت را به صورت آزادانهتری نسبت به همتایان مرد خود توزیع میکنند، که این امر همکاری تیمی را تشویق میکند.
پیامدهای پژوهش
این مطالعه پیامدهایی برای سیاستگذاران و فعالان حوزه کسبوکار دارد. در محیط کسبوکار فعلی، زنان بهطور عمدی یا غیرعمدی توسط شرکتها مورد تبعیض قرار میگیرند، زیرا زنان باید تعهدات خانوادگی خود را نیز مدیریت کنند، مانند مدیریت خانه و اعضای خانواده. این مطالعه توضیح میدهد که چگونه شرکتها میتوانند از حضور رهبران زن در تیمهای مدیریتی خود بهرهمند شوند. بهویژه، نتایج این مطالعه برای سازمانهایی که با درجه بالایی از عدم اطمینان و رقابت مواجه هستند، اهمیت دارد و آنها میتوانند با ایجاد گروههای متوازن از نظر جنسیتی از چنین شرایطی اجتناب کنند. علاوه بر این، سیاستگذاران میتوانند با ارائه حمایتهای اجتماعی به زنان، مشارکت آنها در فناوری و نوآوری را افزایش دهند.