شرکت فیلم سازی مارول (Marvel) تنها در یک دهه، توانسته فیلم فرنچایز را باز تعریف کند. این استدیو توانسته است رکورد فروش 17 میلیارد دلاری را بشکند که بیشترین میزان فروش هر فرانچایز دیگری در تاریخ است.
فیلم های مارول دارای 84% محبوبیت هستند و بهطور متوسط در هر فیلم 64 نامزدی و جایزه را دریافت میکنند.
اد کاتمول، مدیرعامل پیکسار، دنبالههای فیلم را نوعی «ورشکستگی خلاقیت» توصیف میکند؛ اما مارول تاکنون چنین مشکلی نداشته است.
کوین فایگی، رئیس استودیو مارول، در این زمینه توضیح ساده و فریبندهای را ارائه کرده است:
من همیشه به گسترش تعریفی که یک استودیو میتواند باشد، اعتقاد داشتهام. ما سعی میکنیم با انجام کارهای غیرمنتظره و نه صرفاً پیروی از یک الگو یا قالب یا یک فرمول، مخاطبان بیشتری را جذب کنیم.
راز ما این است که بین خلق فیلمهای نوآورانه و حفظ تداوم کافی، برای تبدیل شدن همه آنها به یک خانواده منسجم، تعادل مناسبی را ایجاد کردهایم.
با گذشت بیست و دو فیلم، شرکت فیلم سازی مارول هنوز هم میتواند یک فیلم مارول را تجدید کند.
چگونه و چرا مارول در ترکیب تداوم و تجدید موفق می شود؟
مجله هاروارد بیزینس ریویو برای پاسخ به این سوال، دادههای مربوط به 20 فیلم دنیای سینمایی مارول (MCU) را که تا پایان سال 2018 منتشر شده بودند، جمعآوری کرده و 243 مصاحبه و 95 مصاحبه ویدیویی با تهیهکنندگان، کارگردانان و نویسندگان و 140 نقد از منتقدان برجسته را تحلیل کرده است.
تجزیه و تحلیلهای دادهها نشان میدهد که موفقیت مارول در چهار اصل کلیدی ریشه دارد:
چهار اصل کلیدی موفقیت شرکت مارول
چهار اصل و درس کلیدی که باعث شده شرکت فیلم سازی مارول به موفقیت در کسبوکار برسد عبارتند از:
1- مستعدان بیتجربه را انتخاب کنید
اینکه در فیلمها، چه کسی را استخدام میکنید تاثیر بزرگی بر نتیجهای که بهدست میآورید، خواهد داشت. استودیو مارول این اصل را بهروشی جذاب زیر و رو میکند. این استودیو هنگام استخدام کارگردان، بهدنبال تجربه در حوزهای است که مارول در آن تخصص ندارد.
از 15 کارگردان MCU، تنها یک نفر تجربه ژانر ابرقهرمانی را داشت. در عوض، آنها دانش عمیقی در ژانرهای دیگری نظیر شکسپیر، ترسناک، جاسوسی و کمدی داشتند. در واقع، آنها اغلب از بخشهای مستقل میآمدند.
این تجربه به آنها اجازه داد تا دیدگاه و لحن منحصربهفردی را به هر فیلم بیاورند. برای مثال کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان، یک فیلم جاسوسی است. نگهبانان کهکشان یک اپرای فضایی است. استودیو مارول به کارگردانان، به خصوص در زمینه هایی که تجربه دارند اختیارات زیادی می دهد.
کسبوکار سینما تنها صنعتی نیست که این رویکرد را اتخاذ میکند؛ شرکتهای انرژی هواشناسان را استخدام میکنند تا به آنها کمک کنند تا به سمت راهحلهای انرژی پایدار حرکت کنند.
صندوقهای سرمایهگذاری شطرنج بازان درجه یک را با تواناییهای پیشرفته برای تشخیص الگو را استخدام کردهاند. شرکتهای طراح مد شروع به جذب و استخدام انسانشناسان کردهاند.
سیرک du Soleil، فابریس بکر را که در المپیک زمستانی 1992 مدال طلای المپیک در رشته اسکی آزاد را برای فرانسه کسب کرده بود، بهعنوان مدیر خلاقیت خود استخدام کرد.
همانطور که مارول نشان داده است، سازمانهایی که بهدنبال جذب نیروهایی هستند که بهطور خاص در همان حوزه تجربه دارند، یک فرصت مهم را از دست میدهند.
2- از یک هسته پایدار استفاده کنید
شرکت فیلم سازی مارول برای ایجاد تعادل بین استعدادها، چهرهها و ایدههای جدیدی که در هر فیلم استفاده میکند، درصد کمی از افراد را از یک فیلم به بعد نگه میدارد.
ثباتی که آنها ارائه میکنند به مارول اجازه میدهند تداومی را در محصولات ایجاد کند و جامعهای جذاب برای استعدادهای تازه ایجاد کنند. یک هسته پایدار از تجدید پشتیبانی میکند؛ زیرا نوعی اثر گرانشی اعمال میکند که افرادی که در هسته اصلی نیستند، مایلند به آن بپیوندند.
باشگاه بارسلونا در دوره تسلط جهانی خود (2008 – 2015) هر سال با رشد ستارههای جوان آکادمی خود و حفظ خط مرکزی تیم و در عین حال، ترکیب ستارههای جدید (لوئیس سوارز، نیمار) برای تکمیل گروه اصلی، تداوم خود را حفظ کرد.
باشگاه رئال مادرید بهطور سنتی پول زیادی برای جذب فوق ستارهها، به اصطلاح کهکشانیها، پرداخت میکرد. سپس باشگاه به رویکردی مانند بارسلونا روی آورد و هستهای از بازیکنان جوان را با ستارهها و بازیکنان متوسط و یک تیم مدیریت باثبات به رهبری زین الدین زیدان، بازیکن سابق خود، پرورش داد.
با این روش رئال مادرید سه بار متوالی (2016 – 2018) قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شد. ترکیب اصلی آن تقریباً در هر فصل یکسان بود و آن را به باثباتترین باشگاه برتر در تمام اروپا تبدیل میکرد.
سازمانهایی که هسته را نگه میدارند، پیرامون را احیا میسازند و شبکههای روابط را درک میکنند، میتوانند تجدید، پویایی و انعطافپذیری را امکانپذیر کنند.
آنها می توانند هجوم ایدههای جدید را جذب کنند؛ در حالی که حفظ ساختار کلی سازمانی تقریباً دست نخورده، تداوم را ممکن میسازند.
3- فرمول های ثابت را به چالش بکشید.
سازمانها اغلب از کنار گذاشتن آنچه که یک محصول خلاقانه را موفق میکند بیزارند. آیا واقعاً مردم فقط یک فیلم را بارها و بارها تماشا میکردند؟ در ابتدا به نظر میرسید که پاسخ مثبت است؛ اما یک بررسی دقیقتر، مسئله پیچیدهتری را نشان داد.
تجزیه و تحلیل فیلمنامه نشان میدهد که فیلمهای مارول لحنهای احساسی متفاوتی را به نمایش میگذارند؛ یعنی تعادل بین احساسات مثبت و منفی که بهصورت شفاهی توسط شخصیتها بیان میشود.
طرفداران بهدنبال چیزی متفاوت به فیلم بعدی میروند؛ فرنچایزها تنها زمانی به فرمول برنده نزدیکتر میشوند که خود را تجدید کنند.
به نظر میرسد این درس خارج از تجارت سینما نیز وجود دارد. برای مثال، برند پوشاک زارا، تنها بخش خیلی کوچکی از کالکشنهای جدید خود را براساس مد رایج خانههای فشن منتشر میکند.
رقبای زارا از مشتریان خود انتظار دارند که ۲ یا ۳ بار در سال از آنها بازدید کنند، اما مشتریان زارا ممکن است تا پنج بار بیشتر از آن بازدید کنند؛ زیرا انتظار دارند پیشنهادات جدید مفروضات قبلی را نقض کند.
4- کنجکاوی مشتری را پرورش دهید
در بهترین حالت، شرکت فیلم سازی مارول علاقه شدیدی به شخصیتها، خطوط داستانی و جهانهای کاملاً جدید ایجاد میکند. کل جهان آن حس یک پازل را دارد که هر کسی میتواند با آن درگیر شود.
مارول کنجکاوی را به طرق مختلفی پرورش میدهد. یکی از طریق تعامل غیرمستقیم مشتریان بهعنوان تولیدکنندگان مشترک از طریق تعاملات رسانههای اجتماعی است.
در ادامه این سنت، فاورو و دیگر مدیران مارول به استفاده از رسانههای اجتماعی برای حفظ ارتباط با طرفداران سرسخت کتابهای مصور، جمعآوری اطلاعات از اتاقهای گفتگوی طرفدارن اشاره میکنند.
برای مثال، در پایان Iron Man نشان داده شد، جایی که نیک فیوری از S.H.I.E.L.D با بازی ساموئل ال. جکسون معرفی میشود و در ذهن طرفداران این تصور را ایجاد میکند که مرد آهنی ممکن است بخشی از جهانی بزرگتر باشد.
فیلمها همچنین عناصر و ارجاعی نیمه پنهان روی صفحه نمایش دارند یا خطوط داستانی و توسعه شخصیتها که در چندین فیلم و محصول پخش میشوند که فقط طرفداران سرسخت متوجه آنها میشوند.
نتیجهگیری
شرکت فیلم سازی مارول با تعریف مجدد صنعت فیلم فرنچایز از طریق ترکیبی استراتژیک از نوآوری و تداوم، درسهای کسبوکار ارزشمندی به تمام افراد و حتی کسانی که کسب و کار نوپا راهاندازی کردهاند، میدهد.
مارول با اولویتبندی مانند انتخاب افراد بیتجربه، بهرهگیری از یک هسته پایدار، به چالش کشیدن فرمول و پرورش کنجکاوی مشتریان، به موفقیت بیسابقهای دست یافته است.
رویکرد آنها اهمیت خلاقیت، استخدامهای متنوع، ترکیب تجربیات خارجی و ایجاد تعادلی مناسب برای حفظ پیروزیهای مهم و تجاری در دنیای فیلمسازی را نشان میدهد.
شرکت فیلم سازی مارول چگونه به موفقیت دست یافته است؟
شرکت فیلم سازی مارول با ایجاد تعادل بین نوآوری و تداوم در فیلمهایش، به موفقیت در فروش دست یافته است. آنها «بیتجربگی تجربهشده» را انتخاب میکنند و از هسته ثابتی از شخصیتهای و تمها بهره میبرند، فرمولها را بهطور مداوم به چالش میکشند و کنجکاوی مشتریان را برمی
چه درسهای تجاری را میتوان از شرکت فیلم سازی مارول آموخت؟
مارول چندین تجاری به کسبوکارها میآموزد که از جمله آنها میتوان به خلاقیت، تنوع کارکنان، استفاده از استعدادهای داخلی، استخدام افراد خاص در صنعت و غیره اشاره کرد.
.