استراتژی های مذاکره ابزارهای اساسی در هنر معامله هستند که رویکردی ساختاریافته برای حل اختلافات، دستیابی به توافقات و به حداکثر رساندن ارزش در هر سناریوی مذاکره ارائه می دهند. چه در حال چانه زدن بر سر قیمت خرید، چه میانجیگری یک معامله تجاری پیچیده یا حل و فصل دیپلماتیک درگیری های بین المللی باشید، استراتژی های مذاکره موثر کلید دستیابی به نتایج دلخواه شما هستند.
مذاکره در مورد ارتباط، نفوذ و سازش است و استراتژی های به کار گرفته شده می توانند به طور قابل توجهی بر نتایج، تأثیر بگذارند، از یک توافق مشارکتی برد-برد تا یک نتیجه رقابتیتر و توزیعی. در این مقاله استراتژیهای مذاکره، تاکتیکها و رویکردهای متنوعی را که افراد و سازمانها برای تضمین شرایط مطلوب، هدایت پویایی قدرت و ایجاد روابط سازنده به کار میبرند، بررسی خواهیم کرد.
چه مذاکره کننده ای با تجربه باشید و چه به تازگی مذاکره را شروع کرده باشید، این استراتژی ها به شما این امکان را می دهد که با اطمینان و ظرافت پیچیدگی های میز مذاکره را پیش ببرید.
انواع مذاکره
مذاکره فرآیندی پیچیده و چندمنظوره است که بسته به زمینه و اهداف طرفین درگیر می تواند اشکال مختلفی به خود بگیرد. در اینجا چند نوع رایج مذاکره آورده شده است:
مذاکره توزیعی (رقابتی یا برد-باخت)
در مذاکره توزیعی، طرفین برای ادعای بیشترین ارزش از یک منبع ثابت یا در شرایط حاصل جمع صفر با یکدیگر رقابت می کنند. هدف هر یک از طرفین به حداکثر رساندن سهم خود است که اغلب به ضرر طرف مقابل تمام می شود.به عنوان مثال می توان به چانه زنی بر سر قیمت خودرو یا چانه زنی برای افزایش حقوق اشاره کرد.
مذاکره یکپارچه (مشارکتی یا برد-برد)
مذاکره یکپارچه به دنبال راه حل های سودمند متقابل است که در آن هر دو طرف بتوانند ارزش کسب کنند. مذاکره یکپارچه بر یافتن گزینه های خلاقانه و ایجاد روابط بلندمدت تمرکز می کند. به عنوان مثال می توان به شراکت تجاری، ادغام و اکتساب، یا حل تعارضات درون یک تیم اشاره کرد.
مذاکره بر اساس علاقه
این رویکرد بر کشف علایق و نیازهای اساسی هر یک از طرفین تأکید دارد. احزاب برای رسیدگی به این منافع و ایجاد راه حل هایی که هر دو طرف را راضی کند با یکدیگر همکاری می کنند.این سبک مذاکره، اغلب با تمرکز بر نقاط مشترک به نتایج برد-برد منجر می شود.
چانه زنی موضعی
در چانه زنی موضعی، طرفین مواضع ثابتی اتخاذ می کنند و برای رسیدن به توافق امتیازاتی می دهند. این نوع مذاکره، می تواند رقابتی باشد، اما ممکن است شامل سازش نیز باشد. هدف، یافتن حد وسط بین موقعیت های اولیه است.
مذاکره اصولی (مذاکره در مورد شایستگی ها)
مذاکره اصولی که توسط کتاب مذاکره «توان بله گرفتن» اثر فیشر و یوری رواج یافته است، بر اساس معیارهای عینی و انصاف است. شامل جدا کردن افراد از مشکل، تمرکز بر علایق، ایجاد گزینه ها و استفاده از استانداردهای عینی برای ارزیابی پیشنهادات است.
مذاکره بین فرهنگی
این نوع مذاکره، تفاوت ها و هنجارهای فرهنگی را در نظر می گیرد که می تواند بر روند مذاکره تأثیر بگذارد. این نوع مذاکره، نیاز به حساسیت فرهنگی و سازگاری برای پر کردن شکافهای موجود در ارتباطات و انتظارات را دارد.
مذاکرات چند جانبه
مذاکرات چند جانبه شامل سه یا چند طرف با منافع و اهداف متفاوت است. این مذاکرات می تواند بسیار پیچیده باشد و به تسهیل ماهرانه و تکنیک های اجماع نیاز دارد.
مذاکره کارگری
مذاکرات کارگری بین اتحادیه های کارگری و مدیریت برای رسیدگی به مسائلی مانند دستمزد، شرایط کار و مزایای کارکنان انجام می شود. چانه زنی دسته جمعی، شکل رایج مذاکره کارگری است.
مذاکره زیست محیطی
مذاکرات زیست محیطی بر حل و فصل اختلافات مربوط به مسائل زیست محیطی، مانند مدیریت منابع، کنترل آلودگی، یا تلاش های حفاظتی متمرکز است اغلب سازمان های دولتی، سازمان های غیردولتی و ذینفعان صنعت را درگیر می کنند.
مذاکرات دیپلماتیک بین المللی
این نوع مذاکره شامل ملت ها و دولت ها می شود که به مسائل جهانی، معاهدات و درگیری های بین المللی می پردازند.این نوع مذاکرات می تواند ماهیت بسیار رسمی و دیپلماتیک داشته باشد.
مذاکره گروگان و بحران
مذاکرات تخصصی با هدف حل و فصل شرایط پر استرس، مانند بحران گروگانگیری یا حوادث تروریستی که بر نجات جان و تنش زدایی تمرکز دارد.
مذاکره آنلاین و الکترونیکی
مذاکراتی که از طریق پلتفرم های دیجیتال یا جلسات مجازی انجام می شود که اغلب در دنیای تجارت و در حین کار از راه دور استفاده می شود.
اینها تنها برخی از انواع مختلفی از مذاکره هستند که به شکل های مختلفی انجام می گیرند. انتخاب رویکرد مذاکره به شرایط و اهداف خاص طرفین درگیر بستگی دارد. مذاکره کنندگان موفق اغلب استراتژی ها و تکنیک های خود را متناسب با وضعیت موجود تطبیق می دهند.
روش های مذاکره
روش های مذاکره به استراتژی ها و تکنیک های خاصی اطلاق می شود که افراد یا طرفین در طول فرآیند مذاکره برای رسیدن به اهداف خود از آنها استفاده می کنند. در اینجا چند روش رایج مذاکره آورده شده است:
مذاکره برد-برد
این روش که به عنوان مذاکره یکپارچه نیز شناخته می شود، بر ایجاد راه حل های سودمند متقابل تمرکز دارد. طرفین برای یافتن زمینه مشترک و به حداکثر رساندن ارزش برای هر دو طرف با هم همکاری می کنند. تکنیک ها شامل طوفان فکری، کشف علایق و ایجاد گزینه های خلاقانه است.
مذاکره برد- باخت
در مذاکره برد- باخت یا توزیعی، یک طرف به دنبال کسب مزیت به قیمت از دست دادن منافع طرف دیگر است. تاکتیک ها ممکن است شامل ایجاد خواسته های تهاجمی، استفاده از تاکتیک های رقابتی و گرفتن امتیاز از طرف مقابل باشد. اغلب در مواقعی که منابع محدود هستند یا در شرایط رقابتی استفاده می شود.
سازش
سازش مستلزم آن است که هر یک از طرفین چیزی را برای رسیدن به توافق کنار بگذارند. طرفین در میانه با یکدیگر ملاقات می کنند و برای یافتن راه حلی قابل قبول برای هر دو طرف امتیاز می دهند.می تواند راهی سریع برای حل اختلافات باشد اما ممکن است ارزش را به حداکثر نرساند.
اجتناب
این روش شامل اجتناب از مذاکره به طور کلی است.ممکن است طرفین تصمیم بگیرند که در این فرآیند شرکت نکنند، به این امید که موضوع، خود به خود حل شود یا شرایط تغییر کند. اجتناب رویکردی پیشگیرانه نیست و ممکن است به نتیجه رضایت بخشی منجر نشود.
تطبیق
تطبیق زمانی اتفاق می افتد که یکی از طرفین به خواسته ها یا ترجیحات طرف دیگر تسلیم شود. تطبیق می تواند روش مفیدی برای ایجاد حسن نیت یا حفظ روابط باشد، اما ممکن است همیشه به نفع فرد نباشد.
تاکتیک های رقابتی
از تاکتیک های رقابتی در مذاکرات برد- باخت برای کسب مزیت استفاده می شود. به عنوان مثال می توان به بلوف زدن، ایجاد خواسته های اولیه شدید و استفاده از زبان تهاجمی اشاره کرد.این تاکتیک ها می تواند مخاطره آمیز باشد و ممکن است به روابط آسیب برساند.
تاکتیک های مشارکتی
تاکتیک های مشارکتی در مذاکرات برد-برد برای تقویت همکاری و اعتماد به کار گرفته می شود.تکنیک ها شامل گوش دادن فعال، پرسیدن سؤالات باز و کشف علایق و نیازها است. ایجاد ارتباط و همدلی از عناصر ضروری است.
بانتا(BANTA)بهترین جایگزین برای توافقنامه مذاکره شده
بانتا(BANTA)روشی است که شامل ارزیابی بهترین روش شما در صورت شکست مذاکره است. این روش به شما کمک می کند نقطه کف خود را تعیین کنید (پایین ترین نتیجه قابل قبول) و می تواند استراتژی مذاکره شما را تعیین کند.
لنگر انداختن
لنگرسازی شامل تعیین یک پیشنهاد اولیه یا نقطه مرجع در مذاکره است.این می تواند بر درک طرف مقابل از آنچه معقول است تأثیر بگذارد و می تواند به شکل دادن به جهت گیری مذاکره کمک کند.
هوش عاطفی
استفاده از هوش هیجانی شامل شناخت و مدیریت احساسات خود و درک احساسات طرف مقابل است. می تواند برای ایجاد رابطه، خنثی کردن موقعیت های پرتنش و یافتن زمینه های مشترک ضروری باشد.
سکوت و زمان
استفاده استراتژیک از سکوت و زمان بندی پاسخ های شما می تواند روش های مذاکره موثری باشد.مکث در حین مذاکره می تواند طرف مقابل را وادار کند اطلاعات بیشتری را فاش کند یا در موضع خود تجدید نظر کند.
نرم افزار و ابزار مذاکره
در مذاکرات مدرن، از نرم افزارها و ابزارهایی برای تجزیه و تحلیل داده ها، برنامه ریزی سناریو و بهینه سازی نتایج استفاده می شود.این ابزارها می توانند بینش ارزشمندی ارائه دهند و از تصمیم گیری حمایت کنند.
میانجیگری شخص ثالث
گاهی اوقات، مذاکرات شامل یک شخص ثالث بی طرف، مانند یک میانجی یا داور است که به تسهیل ارتباطات و حل و فصل کمک می کند.این روش در دعاوی حقوقی و بین المللی رایج است.
انتخاب روش مذاکره به شرایط خاص، اهداف و ماهیت روابط بین طرفین درگیر بستگی دارد. مذاکره کنندگان مؤثر اغلب روش های خود را بر اساس موقعیت و اهداف خود تطبیق می دهند.
سبک های مذاکره
سبکهای مذاکره به رویکردها یا تاکتیکهایی اشاره دارد که افراد یا طرفها هنگام درگیر شدن در مذاکرات از آنها استفاده میکنند. این سبک ها می توانند بر اساس شخصیت، پیشینه فرهنگی و زمینه خاص مذاکره متفاوت باشند. در اینجا چند سبک رایج مذاکره آورده شده است:
سبک رقابتی
مذاکره کنندگان رقابت پذیر، قاطع هستند و بر روی دستیابی به اهداف خود به هزینه طرف مقابل متمرکز هستند.ممکن است از تاکتیک هایی مانند درخواست های تهاجمی، پنهان کردن اطلاعات و اعمال فشار برای کسب مزیت خود استفاده کنند. این سبک اغلب با رویکرد برد- باخت همراه است.
سبک مشارکتی
مذاکره کنندگان مشارکتی، ایجاد روابط و یافتن راه حل های سودمند متقابل را در اولویت قرار می دهند.آنها برای به اشتراک گذاری اطلاعات، کشف علایق و جستجوی گزینه های خلاقانه می کوشند. هدف این سبک مذاکره یک نتیجه برد-برد است و اغلب شامل مذاکره یکپارچه می شود.
سبک سازگار
مذاکره کنندگان سازگار مایلند به ترجیحات و نیازهای طرف مقابل تسلیم شوند. آنها ممکن است حفظ هارمونی و روابط را بر منافع خود ترجیح دهد. این سبک می تواند برای حفظ روابط مفید باشد اما ممکن است همیشه به نتایج مطلوب منجر نشود.
سبک اجتنابی
مذاکره کنندگان اجتنابی تمایل به طفره رفتن یا به تاخیر انداختن مذاکرات و درگیری ها دارند.ممکن است از رویارویی ناراحت باشند یا معتقد باشند که این موضوع به مرور زمان حل خواهد شد. این سبک فعال نیست و ممکن است منجر به مسائل حل نشده شود.
سبک سازشکار
هدف مذاکره کنندگان سازشگر این است که با دادن امتیاز به هر دو طرف، در میانه حرکت کنند. این سبک مذاکره شامل دادن و گرفتن است و بر رسیدن به حد وسط متمرکز است. این سبک مذاکره در حالی که می تواند به وضوح سریعا به موفقیت منجر شود، ممکن است برای هیچ یک از طرفین ارزش حداکثری به همراه نداشته باشد.
سبک اصولی
مذاکره کنندگان اصولی، با پیروی از اصول «هنر بله گرفتن» توسط فیشر و اوری، بر معیارهای عینی، انصاف و رویکرد حل مسئله تمرکز می کنند.آنها افراد را از مشکل جدا می کنند، علایق را کشف می کنند و راه حل های قابل قبولی را هدف قرار می دهند.این سبک ریشه در همکاری دارد و می تواند منجر به توافقات اصولی شود.
سبک عاطفی
مذاکره کنندگان عاطفی ممکن است به احساسات خود اجازه دهند که اقدامات آنها را در طول مذاکرات هدایت کند.احساسات می توانند نقش بسزایی در تصمیم گیری و فرآیند مذاکره داشته باشند. این سبک می تواند غیرقابل پیش بینی باشد و ممکن است منجر به تصمیمات تکانشی شود.
سبک تحلیلی
مذاکره کنندگان تحلیلی برای حمایت از مواضع خود بر داده ها، حقایق و استدلال های منطقی تکیه می کنند.آنها ممکن است از تحلیل کمی، تحقیق و شواهد برای تقویت استدلال خود استفاده کنند. این سبک مذاکره می تواند هنگام مذاکره در مورد مسائل پیچیده یا داده محور موثر باشد.
سبک خاموش یا غیرفعال
مذاکره کنندگان خاموش یا منفعل ممکن است فعالانه در گفتگو شرکت نکنند یا اطلاعات کمی را فاش کنند.آنها اغلب گوش دادن و مشاهده را ترجیح می دهند و گاهی از سکوت به عنوان تاکتیکی برای گرفتن امتیاز از طرف مقابل استفاده می کنند.
سبک مذاکره با زمینه بالا در مقابل سبک زمینه کم
سبک مذاکره با زمینه بالا برای انتقال معنا، به نشانه های غیرکلامی و روابط متکی هستند. این سبک در بسیاری از فرهنگ های آسیایی رایج است. ارتباط با فرهنگ با زمینه کم بیشتر بر ارتباطات صریح کلامی متکی هستند. این سبک در فرهنگ های غربی رایج است.
توجه به این نکته مهم است که مذاکره کنندگان اغلب سبک های خود را بر اساس موقعیت و شخصیت طرفین درگیر تطبیق می دهند. مذاکرهکنندگان مؤثر انعطافپذیر هستند و میتوانند در صورت لزوم بین سبکها برای دستیابی به اهداف مذاکره خود جابهجا شوند.
استراتژی های مذاکره
استراتژیهای مذاکره، برنامهها یا رویکردهایی هستند که افراد یا طرفین برای دستیابی به اهداف خود در طول مذاکره از آنها استفاده میکنند. این استراتژی ها چارچوبی برای چگونگی انجام مذاکرات فراهم می کند. در اینجا چند استراتژی رایج مذاکره آورده شده است:
استراتژی رقابتی (برد-باخت)
این استراتژی با هدف به حداکثر رساندن منافع خود به هزینه طرف مقابل است.تاکتیکهای کلیدی شامل درخواستهای تهاجمی، استفاده از ضربالاجلها، و استفاده از تکنیکهای بلوف یا لنگر انداختن است.اغلب در مذاکرات توزیعی که منابع محدود هستند استفاده می شود.
استراتژی مشارکتی (برنده-برد)
استراتژی مشارکتی که به عنوان مذاکره یکپارچه نیز شناخته می شود، به دنبال ایجاد نتایج سودمند متقابل است. این شامل ارتباطات باز، به اشتراک گذاری اطلاعات و کشف علایق برای یافتن راه حل های خلاقانه است.ایجاد اعتماد و روابط بلندمدت در اولویت هستند.
استراتژی اجتناب
استراتژی اجتناب شامل به تعویق انداختن یا اجتناب کامل از مذاکرات است.ممکن است زمانی استفاده شود که طرفین بر این باورند که موضوع مهم نیست یا زمانی که احساسات برای بحث سازنده خیلی زیاد است.در حالی که می تواند به طور موقت از تعارض جلوگیری کند، اما منجر به راه حل نمی شود.
استراتژی انطباق
در این استراتژی، مذاکره کنندگان ارضای نیازها و ترجیحات طرف مقابل را در اولویت قرار می دهند.امتیازاتی برای حفظ روابط و هماهنگی داده می شود. می تواند برای مسائل جزئی یا زمانی که حفظ رابطه حیاتی است موثر باشد.
استراتژی سازش
هدف استراتژی سازش، یافتن حد وسط از طریق دادن امتیازات از هر دو طرف است.مذاکره کنندگان حاضرند برای رسیدن به توافق از برخی اهداف خود چشم پوشی کنند.اغلب در مواقعی که زمان محدود است یا زمانی که نیاز به حل سریع وجود دارد استفاده می شود.
استراتژی اصولی (بر اساس علاقه)
استراتژی مذاکره اصولی که توسط فیشر و یوری در «هنر بله گرفتن» رایج شده است، بر معیارهای عینی، انصاف و حل مسئله تمرکز دارد.مذاکره کنندگان افراد را از مشکل جدا می کنند، علایق خود را کشف می کنند و راه حل های قابل قبول متقابل بر اساس استانداردهای عینی را هدف قرار می دهند.
استراتژی عاطفی
راهبردهای عاطفی شامل استفاده از احساسات خود یا طرف مقابل برای تأثیرگذاری بر مذاکره است.درخواست های عاطفی، همدلی و کنترل عاطفی می تواند به عنوان تاکتیک مورد استفاده قرار گیرد.
استراتژی تحلیلی
مذاکره کنندگان تحلیلی برای حمایت از مواضع خود بر داده ها، حقایق و استدلال منطقی تکیه می کنند.آنها از تحلیل کمی، تحقیق و شواهد برای تقویت استدلال خود استفاده می کنند.
استراتژی مبتنی بر قدرت
استراتژیهای مبتنی بر قدرت بر استفاده از اختیار، منابع یا اهرمها برای ابراز تسلط در مذاکرات تأکید دارند.احزاب با قدرت بیشتر ممکن است شرایط خود را تحمیل کنند، در حالی که آنهایی که قدرت کمتری دارند ممکن است به دنبال متعادل کردن ترازو باشند.
راهبرد فرهنگی
راهبردهای فرهنگی هنگام مذاکره، هنجارها و ارزشهای فرهنگی را در نظر میگیرند و اطمینان میدهند که ارتباطات و رفتار با بافت فرهنگی همسو هستند.حساسیت بین فرهنگی و سازگاری اجزای اصلی هستند.
استراتژی چارچوب بندی
استراتژی چارچوب بندی شامل شکل دادن به ادراک از موضوع مذاکره با ارائه آن به شیوه ای خاص است.نحوه طرح مسئله می تواند بر نگرش و انتظارات طرفین تأثیر بگذارد.
استراتژی چند سویه
استراتژی های چند سویه برای مذاکراتی طراحی شده اند که شامل چندین طرف است که هر کدام دارای منافع متفاوتی هستند. تکنیک ها شامل ائتلاف سازی، اجماع سازی و مدیریت اتحادها است.
استراتژی ارتباط غیرکلامی
این استراتژی بر استفاده از زبان بدن، حرکات و حالات چهره برای انتقال پیام ها و تأثیرگذاری بر روند مذاکره تمرکز دارد. مذاکره کنندگان موفق اغلب ترکیبی از این استراتژی ها را بر اساس زمینه خاص، ماهیت موضوعات مورد نظر و طرف های درگیر به کار می گیرند. سازگاری و درک روشن از اهداف مذاکره برای اجرای موثر استراتژی مذاکره ضروری است.
استراتژی تسلیم در مذاکره
استراتژی تسلیم در مذاکره به رویکردی اطلاق میشود که در آن یکی از طرفین تصمیم میگیرد با مقاومت کم یا بدون مقاومت، خواستهها، ترجیحات یا شرایط طرف یا طرفهای دیگر را تسلیم کند یا تسلیم شود. در اصل، شامل واگذاری یا کنار گذاشتن داوطلبانه موقعیت یا اهداف خود برای رسیدن به توافق یا حل یک اختلاف است.
ویژگی های کلیدی یک استراتژی تسلیم در مذاکره عبارتند از:
امتیاز دادن
طرفی که این استراتژی را اتخاذ می کند، تمایل دارد امتیازات قابل توجهی بدهد، اغلب بدون انتظار امتیازات مشابه در مقابل.
اجتناب از تعارض
استراتژی تسلیم ممکن است برای جلوگیری از رویارویی یا درگیری به کار گرفته شود، زیرا مذاکره کننده حفظ صلح یا روابط را بر حفظ منافع خود اولویت می دهد.
حفظ روابط
طرفین ممکن است از استراتژی تسلیم برای محافظت یا تقویت رابطه با طرف مقابل استفاده کنند. این امر زمانی رایج است که رابطه ارزشمندتر از نتیجه مذاکره خاص در نظر گرفته شود.
تصمیم سریع
تسلیم شدن ممکن است روند مذاکره را تسریع کند، به ویژه اگر خواسته های طرف مقابل واضح و فوری باشد. این می تواند راهی برای پایان سریع مذاکرات باشد.
عدم قاطعیت
طرفی که این استراتژی را اتخاذ می کند ممکن است منافع خود را با قاطعیت ابراز نکند یا به شدت از موضع خود دفاع نکند.
پتانسیل برای نتایج کمتر از حد مطلوب
در حالی که یک استراتژی تسلیم می تواند به حل تعارضات و حفظ روابط کمک کند، ممکن است به نتایجی منجر شود که به طور کامل منافع طرف تسلیم کننده را تامین نکند.
توجه به این نکته مهم است که استفاده از استراتژی تسلیم می تواند در موقعیت های خاص انتخاب معتبری باشد، به خصوص زمانی که مذاکره کننده به جنبه های دیگر مذاکره یا رابطه بیشتر از اهداف خود ارزش قائل است. با این حال، باید عاقلانه از آن استفاده کرد و مذاکره کنندگان باید به دقت پیامدهای بالقوه مرتبط با این رویکرد را در نظر بگیرند.
نتیجه گیری
استراتژی های مذاکره ابزارهای متنوع و قابل انطباقی هستند که نقش محوری در حل تعارضات، ایجاد توافقات و دستیابی به نتایج سودمند متقابل دارند. انتخاب استراتژی مذاکره به عوامل بی شماری از جمله ماهیت موضوعات مورد بحث، طرف های درگیر و اهداف کلی بستگی دارد.
مذاکرهکنندگان مؤثر اهمیت انعطافپذیری را درک میکنند و میتوانند بین استراتژیها، گاهی اوقات حتی در یک مذاکره، تغییر کنند تا شانس موفقیت خود را به حداکثر برسانند. علاوه بر این، استراتژیهای مذاکره موفق فراتر از دستیابی به دستاوردهای فوری است.آنها شامل یک رویکرد کل نگر هستند که حفظ روابط، کشف منافع مشترک و ایجاد اعتماد را در نظر می گیرد.
در اصل، استراتژیهای مذاکره فقط در مورد تضمین یک معامله نیست. آنها در مورد ایجاد یک فضای سازنده هستند که در آن همه طرفین بتوانند به طور مشترک به نیازها و نگرانی های خود رسیدگی کنند. در این قلمرو پویا، هنر مذاکره همچنان به تکامل خود ادامه میدهد و بر اهمیت ارتباط مؤثر، همدلی و حل خلاقانه مسئله به عنوان اجزای ضروری استراتژیهای مذاکره موفق تأکید میکند.