در عرصه اقتصاد پریشان، مالکین مشاغل از آینده شغلی خود با خبر نیستند. مشتریان، کارآفرینان، اعضای منابع آزاد و غیره همگی در شرایط پریشان احوال اقتصاد سردرگم میشوند که این سردرگمی و پریشانی به سکون و عدم فعالیت منجر میگردد. مدیران مشاغل بایستی برنامهریزی لازم را بعمل آورند. در اینجا به برخی پیشنهادات در این زمینه اشاره مینماییم:
سرمایهگذاری بر مشتریان فعلی:
مطالعه موردی انجام شده توسط: Chris Carey، رئیس مرکز مشاوره Chris Carey Advisors LLC، مشاور استراتژیک در زمینه مشاغل کوچک.
از طریق راضی نگاه داشتن بهترین مشتریانتان تلاش کنید تا بیش از همه بر توسعه خط فروش اصلی خود تمرکز نمائید- بدین معنا که همانند یک شریک عمل کنید و نه تولید کننده. این کار را بدرستی انجام دهید. در اینصورت نه تنها فروش خود را در سطح بالا نگه می دارید، بلکه نیازی به رقابت بر سر قیمت نیز نخواهید داشت.
سال گذشته ما اقدام به انجام کار مشاورهای با یک شرکت عروسک سازی با فروش سالانه 10 میلیون دلار نمودیم که مالکیت آن در اختیار یک خانواده قرار داشت. تعداد اسباب بازیهای تولیدی “R” U بسیار زیاد بود و مدیران قصد داشتند که با کاهش تعداد عروسک های SKU محصولات انبار را به فروش رسانیده و احتمال ضرر 500000 دلاری را به نفع مشتری کاهش دهند. پیشنهاد ما این بود که اقدام به فروش عروسک های “R” U نموده و مراحل بازاریابی آنها را آغاز نماییم.
در پایان از یکی از خریداران عروسکها سوال کردیم که انتظار ارائه چه نوع سرمایهگذاری را از جانب یک تولیدکننده دارند؟ پاسخ چنین بود: برخورداری از تخصص در زمینه محصول و مکان و علت فروش عروسکها. وی همچنین ترجیح میداد از تولیدکنندهای خرید کند که تمایل به تقسیم هزینههای بازاریابی داشته و بمنظور دستیابی به سود و مزایای بیشتر از پرداختن به مسائل حاشیهای دوری نماید. مشتریای که من با او مصاحبه نمودم بر فروش تنها یک سوم خط تولید تمرکز نمود و همچنین پذیرفت تا مبلغ 80000 دلار برای هزینههای تبلیغات و 80000 دلار دیگر را بعنوان تخفیف اختصاص دهد و همین روند را با سایر خرده فروشان کلیدی اجرا نماید.
نتیجه: میزان فروش سالانه اسباب بازیهای “R” U در سال 2009 به دو برابر افزایش خواهد یافت و سود کلی در حدود %30 خواهد بود.
دستیابی به کارایی و سود بیشتر:
مطالعه موردی انجام شده توسط: Martin Zwilling مدیر اسبق توسعه نرم افزار در IBM و موسس Startup Professionals.
هنگامیکه تعداد تقاضاهای کالای شما متوقف شده یا کاهش می یابد، سعی کنید تا برای تسهیل در انجام امور تلاش بیشتری نمایید.
یکی از شرکتهای نرم افزاری از من درخواست نمود که علت اتلاف وقت دو ساله آنها برای تنظیم یک برنامه جدید مدیریت فرآیندی که هنوز آماده بهرهبرداری نشده بود را کشف نمایم. بعلاوه در مورد توسعهگران نیز شرکت یک هیئت “متخصصین” را از سایر دپارتمانها تشکیل داده بود که همگی با هدف جستجوی یک محصول عالی برای فروش فعالیت مینمودند.
نتیجه: تکرار پس از تکرار همراه با ویژگیهای جدید به کارایی بهتر و آزمایشات بیشتر خواهد انجامید.
اجرای مدیریت از طریق تشکیل کمیته متخصصین ممکن است طی سالهای ارتقا و پیشرفت شرکت، کافی بنظر برسد. اما در برخی موارد نامشخص، نیاز به تیم های کاری با بازده بیشتر همراه با یک مشاور و راهنمای کار آشنا (که در این مورد من این مسئولیت را بر عهده گرفتم)، احساس می شود. من ابتدا تعداد اعضای گروه را از 20 به 12 نفر کاهش داده و مکانها و زمانهای مورد نیاز را تعیین نمودم.
نتیجه: بارگیری محصول سه ماه بعد انجام گرفت و پس از چندین مرتبه فروش محصول، بعنوان یکی از بهترین فروشها مورد تائید تحلیل گران صنعت قرار گرفت.
آغاز خط تولید یک محصول جدید:
آیا این امر برایتان غیرممکن بنظر می رسد؟ اما چنانچه بتوانید به منبع سودآوری جدیدی بمنظور تقویت زمینههای شغلی خود دست یابید، آیا این کار ارزش ریسک کردن را نخواهد داشت؟
در اینجا به مورد شرکت Wal-Mart میپردازیم که به فروش مواد غذایی در اوماها – از گوشت تا شیرینی – میپردازد. این فعالیت نوعی کار با حجم زیاد و بدون مرز میباشد که سود پیش مالیاتی آن در مراکز محلی معادل %10 است. طرح شرکت: شاخص های برابری در شرکتهای تولیدکننده غذا.
در اینجا زمینه ریسک زیادی وجود دارد: سه محصول از هر چهار محصول جدید ارائه شده توسط تولیدکنندگان امریکایی (محصولاتی که در لیست 20 محصول برتر از لحاظ سودزایی قرار ندارند)، با شکست مواجه شدند. زیرا بر اساس یک تحقیق شرکتی انجام شده توسط Linton, Matysiak & Wilkes نتوانستند نظر خرده فروشان را به خرید محصولات خود جلب نمایند. با این حال، این تولیدکنندگان محصولات زیادی در اختیار ندارند، درحالیکه خرده فروشان همواره در پی کشف محصولات خلاق و جدید با قیمتهای بالا هستند(بر اساس تحقیقات انجمن ملی فروشندگان، %30 از خریداران به دنبال تنوع، حق انتخاب و ردهبندی مناسب محصولی هستند).
نخستین هدف: یکی از تولیدکننده کنندگان برنجهای سفید و سیاه آماده با استفاده از این روش در بهار امسال به سودی معادل %50 شاخص مورد نظر شرکت دست یافت و سود حاصله در سال 2011 معادل 2 میلیون دلار بود که نتیجه شگفت انگیزی میباشد.