مدیریت استراتژیک بهعنوان یکی از مفاهیم کلیدی و اساسی در حوزه مدیریت، نقش مهمی در رشد، پایداری و موفقیت سازمانها دارد. این رویکرد مدیریتی نه تنها به سازمانها امکان میدهد تا در مواجهه با چالشها و فرصتهای محیطی، بهترین تصمیمات را بگیرند، بلکه در استفاده بهینه از منابع محدود و حرکت به سمت اهداف اساسی سازمانی نیز، به آنها یاری میرساند.
در این مقاله، به بررسی مفهوم و اهمیت مدیریت از نوع استراتژیک، مراحل، اصول و روشهای اجرایی برای پیادهسازی این اصول در سازمانها خواهیم پرداخت. همچنین، نقش تصمیمگیری استراتژیک را در تعیین مسیر آینده سازمان و تأثیر آن را بر عملکرد سازمان، بهطور دقیقتر بررسی خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
مدیریت استراتژیک چیست؟
مدیریت استراتژیک یکی از حوزههای مهم مدیریت است که به برنامهریزی، اجرا و کنترل استراتژیهای سازمانی میپردازد. این فرآیند روشهایی را برای ارزیابی و انتخاب استراتژی، برنامهریزی عملیاتی، تعیین اهداف، تخصیص منابع و پایش عملکرد، برای دستیابی به اهداف و رشد بهینه سازمان، ارائه میکند.
در حوزه استراتژیک، مدیریت به معنای ارزیابی محیط فعالیتهای سازمان، شناسایی نقاط قوت و ضعف، تهدیدات و فرصتها، برای تعیین استراتژیهای مناسب سازمان است. همچنین سازمان میتواند با کسب مهارت در طراحی و اجرای استراتژیهای انتخابی، در برابر چالشهای رقابتی، پیشرفت و موفقیت خود را تضمین کند.
هدف از استراتژی و مدیریت آن، تعیین نقاط قوت و ضعف سازمان پس از ارزیابی محیط است و با توجه به آن، استراتژیهای مناسب تعیین و برنامهریزی برای دستیابی به اهداف کوتاه و بلندمدت انجام میشود. در این راستا، تخصیص منابع منطقی و بهینه، دنبال کردن استراتژیهای دقیق و رعایت شاخصهای عملکرد، از مهارتهای مهم مدیریت استراتژیک هستند.
همچنین با مدیریت صحیح استراتژیها بهعنوان یک فرآیند مهم در سازمان، توانایی رویارویی با تغییرات محیطی، ایجاد بازارهای بینالمللی و توسعه محصولات و خدمات جدید به وجود خواهد آمد.
اهمیت مدیریت استراتژیک
این نوع مدیریت به شرکتها کمک میکند تا مسیری را برای رسیدن به اهداف بلندمدت خود تعیین کنند. مدیریت استراتژیک در بازار رقابتی سخت و پیچیده امروز، به شرکتها امکان میدهد تا ویژگیهای زیر را بهدست آورند:
1. افزایش قدرت رقابتی
شرکتها میتوانند با تعیین استراتژیهای مناسب، بر رقبا پیشی گیرند و با عرضه خدمات ویژه یا بازاریابی متمایز، در مقام رهبران بازار قرار بگیرند.
2. بهینهسازی منابع
مدیریت بهینه استراتژیک به شرکتها کمک میکند تا از منابع خود به بهترین شکل استفاده کنند. شرکتها میتوانند با تمرکز بر فرصتها و تهدیدهای جدید و بازنگری استراتژیهای خود، از منابع محدودی که در اختیار دارند به صورت بهینه استفاده کنند.
3. بهبود عملکرد سازمانی
مدیریت کردن استراتژیها با تعیین اهداف مشخص و استراتژیهای مرتبط، به سازمان کمک میکند تا تمرکز منابع را به سمت اهداف اصلی هدایت کنند و هماهنگی بیشتری در کارها داشته باشند. این باعث بهبود عملکرد سازمانی و افزایش بهرهوری میشود.
4. پیشبینی تغییرات و ریسکها
مدیریت استراتژیک با تحلیل محیط خارجی و داخلی، به شرکتها کمک میکند تا تغییرات و ریسکهای محتمل را پیشبینی کنند و برنامههای دفاعی متناسب را طراحی کنند.
5. اشتغالزایی و رشد اقتصادی
شرکتها میتوانند با استفاده از مدیریت مطلوب استراتژی، در بلندمدت به رشد و توسعه برسند که در نهایت باعث ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی میشود.
مراحل مدیریت استراتژیک
فرآیند مدیریتی استراتژیک یعنی فرآیندی که سازمانها اهداف خود را تعیین و استراتژیهای مناسب برای دستیابی به آنها را طراحی، اجرا و ارزیابی میکنند. مدیریت در استراتژی از 4 عنصر اصلی تشکیل شده است که عبارتند از:
1. تحلیل محیطی
شناسایی و ارزیابی عوامل داخلی و خارجی که بر سازمان تأثیر دارند، از جمله تحلیل SWOT (نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها، تهدیدها) و تحلیل PESTEL (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، محیطی، حقوقی).
این تحلیل مدیریت استراتژیک به سازمان کمک میکند تا موقعیت رقابتی خود را در بازار بشناسد و منابع و تواناییهای خود را با نیازهای مشتریان هماهنگ کند.
2. تعیین اهداف
در این مرحله اهداف و مقاصد بلندمدت و کوتاهمدت سازمان بهدقت شناسایی و تعیین میشوند. همچنین، این مرحله شامل اولویتبندی اهداف و تعیین زمانبندی برای رسیدن به آنها است.
3. تدوین استراتژیها
در این مرحله، سازمان باید چشمانداز، مأموریت، ارزشها و اهداف خود را تعریف کند. سپس باید استراتژیهای مناسب برای دستیابی به این اهداف را از جمله استراتژی رشد، توسعه محصول، دسترسی به بازار، همکاری و غیره، طراحی کند. استراتژیها باید با توجه به تحلیل موقعیت، مزایای رقابتی و شایستگیهای اصلی سازمان انتخاب شوند.
تفاوت مأموریت و چشمانداز
مأموریت (Mission) و چشمانداز (Vision) دو عبارت در حوزه مدیریت استراتژیک هستند که برای تعیین هدف و جهت سازمان استفاده میشوند. بیانیه مأموریت، کار، ارزش و مشتریان سازمان را مشخص میکند.
چشمانداز، وضعیت آیندهای را توصیف میکند که سازمان قصد دارد به آن برسد. برای مثال، بیانیه مأموریت شرکت اپل این است: «با ساخت محصولات با کیفیت بالا و خلاقانه، به مشتریان خود تجربههای بی نظیری میدهیم». بیانیه چشمانداز شرکت اپل این است: «بهترین محصولات را در زمینههایی که علاقهمند هستیم، به دست بیاوریم».
4. اجرا و عملیات
سازمان در این مرحله باید استراتژیهای خود را در قالب اقدامات و پروژهها به کار ببرد. این مرحله از مدیریت استراتژیک شامل برنامهریزی دقیق، تخصیص منابع، تعیین وظایف و مسئولیتها، هماهنگ سازی فعالیتها، اجرای به موقع، تغییر ساختار و فرهنگ سازمان در صورت نیاز، پشتیبانی از نوآوری و گسترش پروژهها و توسعه دانش و مهارت کارکنان است.
5. ارزیابی و کنترل
در این مرحله، سازمان باید عملکرد خود را با استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) بسنجد، با اهداف تعیین شده مقایسه کند و نواقص را شناسایی و رفع کند. همچنین باید نقطههای قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدات جدید را شناسایی کند و در صورت لزوم تغییرات لازم را در استراتژیهای خود اعمال کند و منابع را دوباره تخصیص دهد.
این عناصر با همکاری و تعامل مستمر بهعنوان یک چرخه مدیریت استراتژیک به کمک بهبود و پیشرفت سازمان میپردازند. سپس به صورت دورهای بازنگری انجام میشود و تصمیمهای جدیدی در سطوح مدیریتی سازمان گرفته میشود.
بنابراین، مدیریت کردن استراتژیک چارچوب و روشی منطقی برای تعامل با محيط پيچيده و ديناميك كسبوكار است. سازمانها با استفاده از مدیريت استراتژيك، میتوانند بيشتر به كارايی، كيفيت، رضايت مشتری، رشد و سودآوری دست يابند.
انواع مدلهای مدیریت استراتژیک
مدیریت صحیح استراتژیک به کمک انواع مدلها و رویکردها، به سازمان کمک میکند تا استراتژیهای خود را تدوین و اجرا کنند. در زیر به برخی از اصلیترین مدلهای مدیریتی استراتژیک اشاره میکنیم:
1. ماتریس SWOT
SWOT یک مدل تحلیلی در حوزه مدیریت استراتژیک است که بهمنظور ارزیابی عوامل داخلی و خارجی یک سازمان یا پروژه استفاده میشود. این مدل از حروف اول کلمات انگلیسی Strengths (نقاط قوت)، Weaknesses (نقاط ضعف)، Opportunities (فرصتها) و Threats (تهدیدها) تشکیل شده است. این مدل با تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید (SWOT)، به تجزیه و تحلیل مزایا و معایب داخلی سازمان و فرصتها و تهدیدهای محیط خارجی و تعیین استراتژیهای مناسب آن میپردازد.
· نقاط قوت (Strengths)
ویژگیها، منابع و قابلیتهای داخلی سازمان که به آن کمک میکنند تا مزایای رقابتی داشته باشد. این ممکن است شامل دانش تخصصی، تجربه، برند قوی، منابع مالی و موارد مشابه باشد.
· نقاط ضعف (Weaknesses)
محدودیتها و عوامل داخلی که باعث محدودیت در عملکرد و توانایی سازمان میشوند. ممکن است شامل نقص در ساختار، مهارت ناکافی کارکنان، منابع محدود و موارد مشابه باشد.
· فرصتها (Opportunities)
شرایط و عوامل محیطی خارجی که میتوانند برای سازمان فرصت ایجاد کنند. این ممکن است شامل تقاضای رو به افزایش بازار، تغییرات فناوری، تغییرات قوانین و موارد مشابه باشد.
· تهدیدها (Threats)
عوامل و شرایط محیط خارج سازمان که ممکن است بر عملکرد آن در حوزه مدیریت استراتژیک تأثیر منفی بگذارند. این ممکن است شامل رقابت شدید، تغییرات اقتصادی، تغییرات در عادات مشتریان و موارد مشابه باشد.
تحلیل SWOT به سازمان کمک میکند تا بهترین استراتژیها را برای بهرهبرداری از نقاط قوت، اصلاح نقاط ضعف، بهرهبرداری از فرصتها و مقابله با تهدیدها تعیین کنند.
2. ماتریس BCG (Boston Consulting Group)
ماتریس BCG یا ماتریس بوستون مدلی است که توسط گروه مشاوران بوستون معرفی شده است. این مدل برای تحلیل و ارزیابی محصولات و خطوط تولید شرکت بهکار میرود.
در این مدل محصولات شرکت بر اساس سهم بازار و نرخ رشد بازار در یکی از این 4 دسته قرار میگیرند: ستاره، سگ، گاو شیرده و علامت سوال. هر دسته نشاندهنده وضعیت محصول در بازار است.
با توجه به وضعیت قرارگیری محصول در دستهبندی این ماتریس، استراتژی مناسب برای آن تعیین میشود.
3. مدل پورتر (5 نیروی پورتر)
5 نیروی پورتر بهعنوان مدلی از تجزیه و تحلیل رقابتی و مدیریت استراتژیک توسط مایکل پورتر، استاد دانشگاه هاروارد، توسعه داده شدهاند. این مدل به درک و تحلیل رقابت و موقعیتهای استراتژیک کسبوکار کمک میکند. 5 نیروی پورتر عبارتند از:
· رقابت درون صنعتی
این مدل به تجزیه و تحلیل عواملی مانند قدرت خریداران و تأمینکنندگان، تهدید از جانب محصولات یا خدمات جایگزین، تهدید از جانب ورودیهای جدید به صنعت و رقابت موجود در بازار میپردازد.
· تمایز رقابتی
در این مدل، تمرکز برای ایجاد تفاوت و ارزش افزوده در محصول یا خدمات به نحوی است که مشتریان شما را نسبت به رقبا ترجیح دهند. این تمایز میتواند مبتنی بر ویژگیها، کیفیت، نوآوری، برند و موارد دیگر باشد.
· زنجیره ارزش
این مدل به تحلیل جزئیتری بر فرآیندهای کسبوکار و ایجاد ارزش برای مشتریان تمرکز دارد. زنجیره ارزش به دو بخش اصلی تجزیه میشود: فعالیتهای اصلی و فعالیتهای حمایتی. در مقالهای از سایت Business to You میتوانید اطلاعات بیشتری درباره زنجیره ارزش کسب کنید.
· رقابت از طریق هزینهها
در این مدل، هدف بهینهسازی فرآیندها و کاهش هزینهها به حداقل است. این مدل مدیریت استراتژیک متمرکز بر ایجاد مزایای هزینهای نسبت به رقبا است.
· جاذبه صنعتی
این مدل به تحلیل جذابیت یا جاذبه یک صنعت یا بازار میپردازد. عواملی مانند سودآوری، رقابت، ورودیهای جدید، تهدید از جانب محصولات جایگزین و قدرت مذاکرهای خریداران و تأمینکنندگان در این مدل مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند.
مدلهای پورتر در تحلیل استراتژیک و تجزیه و تحلیل رقابتی بسیار مفیدند و به کسبوکارها کمک میکنند تا موقعیتشان را در بازار بهتر درک کنند و استراتژیهای مناسب را اتخاذ کنند.
با توجه به توضیحاتی که درباره مدلهای SWOT و 5 نیروی پورتر ارائه دادیم، میتوانید برای مطالعه بیشتر در این مقاله از سایت Investopedia، درباره تفاوتهای کارکردی و پیادهسازی این دو مدل، بیشتر بخوانید.
4. مدل ماتریس روندههای نمایشی (GE/McKinsey Matrix)
این مدل مدیریت استراتژیک با ترکیب عواملی مانند جذابیت بازار و قدرت رقابتی، استراتژیهای مختلف را برای محصولات و واحدهای سازمان تعیین میکند.
5. مدل ماتریس تجزیه و تحلیل PESTEL
این مدل با تحلیل عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، محیطی و حقوقی، به تدوین استراتژیهای مناسب برای مواجهه با تغییرات محیطی میپردازد.
6. مدل ماتریس زنجیره ارزش (Value Chain Analysis)
این مدل به تحلیل فرآیندهای داخلی سازمان بهمنظور شناسایی فرصتها برای بهبود و ایجاد مزیت رقابتی میپردازد.
7. مدل ماتریس تجزیه و تحلیل ماتریس BCG (TOWS Matrix)
در این مدل، ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی با استفاده از ماتریس BCG (SWOT)، به تعیین استراتژیهای مناسب میپردازد.
8. کارت امتیازی متوازن (Balanced Scorecard) یا (BSC)
کارت امتیازی متوازن (BSC) یک مدل مدیریت استراتژیک و ابزاری برای اندازهگیری عملکرد سازمان است که در دهه 1990 توسط رابرت کاپلند و دیوید نورتون توسعه داده شد. این مدل بهمنظور بهبود مدیریت و اندازهگیری عملکرد سازمانها با توجه به چهار بعد مختلف ارائه شده است. این چهار بعد به شکل یک کارت امتیازی معرفی میشوند و شامل عوامل مالی، مشتریان، فرآیندهای داخلی و یادگیری و رشد هستند.
· بُعد مالی (Financial Perspective)
در این بعد، اهداف و عملکرد مالی سازمان ارزیابی میشود. این شامل متغیرهایی مانند درآمد، سودآوری، بازده سرمایه، سود ناخالص و موارد مشابه میشود.
· بُعد مشتریان (Customer Perspective)
در این بعد، تمرکز بر رضایت مشتریان و تأثیر سازمان بر آنها قرار دارد. عواملی مانند رضایت، وفاداری، درصد بازخورد مشتریان و موارد مشابه در این بُعد ارزیابی میشوند.
· بُعد فرآیندهای داخلی (Internal Processes Perspective)
این بعد به بررسی فرآیندها و عملکرد داخلی سازمان میپردازد. اهداف این بعد شامل بهبود کیفیت، بهرهوری، کاهش هزینه، و بهینهسازی فرآیند میشود.
· بُعد یادگیری و رشد (Learning and Growth Perspective)
این بعد به توانایی سازمان در یادگیری، نوآوری و توسعه دائمی در حوزه مدیریت استراتژیک میپردازد. عواملی مانند توسعه مهارت کارکنان، افزایش انگیزه و رهبری، نوآوری و موارد مشابه در این بعد ارزیابی میشوند.
سازمان میتواند با استفاده از کارت امتیازی متوازن عملکرد خود را به طور متعادل در چهار بعد مختلف اندازهگیری و مدیریت کند تا کیفیت تصمیمگیری و تخصیص منابع برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود را بهبود بخشد.
همه این مدلها میتوانند به سازمان در تعیین استراتژیهای مناسب و دستیابی به اهدافشان کمک کنند. هر مدل متمرکز بر جنبه خاصی از استراتژیهای سازمان است و معمولاً با توجه به نیازها و شرایط خاص سازمان، یک یا چند مدل مورد استفاده قرار میگیرد.
انواع مدیریت استراتژیک سازمانی
در سازمان به شیوههای مختلفی میتوان مدیریت استراتژیک را پیادهسازی کرد. اصلیترین و استانداردترین شیوههای پیادهسازی سازمانی این نوع مدیریت، به ۴ نوع عملکردی، چندبخشی، صاف و ماتریسی تقسیم میشوند. اکنون هر یک از آنها را تجزیه و تحلیل میکنیم:
ساختار عملکردی (Functional)
ساختار عملکردی یکی از سادهترین و به همان نسبت، محبوبترین انواع ساختار سازمانی است که در صنایع مختلف یافت میشود.
این ساختار کارمندان و بخشها را براساس تخصص و مسئولیتهایشان در زمینههای مختلف عملکردی شرکت، مانند بازاریابی، فروش، منابع انسانی، تحقیق و توسعه، خدمات مشتری و غیره تقسیم میکند.
ساختار عملکردی به طور معمول هزینه کمتری دارد و از تخصص قوی، توسعه مهارت و کارامدی حمایت میکند. اما با همه اینها، اتکا به ساختار عملکردی میتواند ارتباطات درون سازمان را پیچیده و فرآیند اجرای تغییرات استراتژیک را در میان بخشها دچار تداخل کند که ممکن است اصلاح آنها دشوار باشد.
ساختارهای چندبخشی (Multi-Divisional)
ساختارهای چندبخشی در مدیریت استراتژیک سازمانی، به طور معمول توسط سازمانهای بزرگی استفاده میشوند که مجموعه گستردهای از محصولات، خدمات و پروژهها را ارائه میدهند. برخلاف ساختار عملکردی که کارمندان را براساس عملکرد شغلی گروهبندی میکند، ساختار چندبخشی نیروی کار را براساس محصولات و پروژههایی که در آنها مشغول به کار هستند، سازماندهی میکند.
مزیت ساختار چندبخشی این است که با ایجاد بخشهای نیمه خودمختار، انعطافپذیری و اختیار بیشتری را فراهم میکند تا بخشهای مختلف بر دستیابی به نتایج مثبت در حوزههای خاص خود تمرکز کنند.
ساختار چندبخشی با اینکه هنوز ساختار فرمان مرکزی در آن وجود دارد، اما به بخشهای جداگانه خود بیشترین آزادی را نسبت به ساختار عملکردی میدهد. این موضوع میتواند پیگیری فرصتها، پاسخ به تهدیدها و بهرهبرداری از مزایای نوظهور را با حذف فرآیندهای طولانی اداری، سرعت بخشد.
با این حال، ساختار چندبخشی معمولاً هزینه عملیاتی بالاتری نسبت به ساختار عملکردی دارد. علاوه بر این، گاهی ممکن است استقلالی که بخشهای مختلف سازمان دارند، منجر به اختلافات مرتبط با اولویتبندی اهداف شود.
ساختارهای صاف (Flat)
ساختار مدیریت استراتژیک صاف یا افقی یک مفهوم نسبتاً جدید است که سعی دارد ارتباطات، تصمیمگیری و نوآوری را با مسطحسازی ساختار سازمانی معمولی، برای ایجاد یک سلسله مراتب سازمانی مساویتر، تسریع کند.
ساختار صاف کارکنان در هر سطح را برای ایجاد و حمایت از ایدهها و فعالیتها برای رشد، حمایت از استقلال داخلی و نوآوری، تشویق میکند. کاهش دستگاههای اداری در ساختار صاف باعث کاهش هزینههای عملیاتی برای سازمان میشود.
ساختارهای ماتریسی (Matrix)
ساختار ماتریسی همچنین بر ساختار سلسله مراتبی یا صاف بنا شدهاند، اما دلایل متفاوتی دارند. ساختار مدیریت استراتژیک ماتریسی برخلاف ساختار صاف که به طور معمول تمایزی قوی بین واحدهای عملکردی یک سازمان را حفظ میکنند، تیمهایی متقاطع ایجاد میکنند که به تیمهای متعددی برای راهاندازی پروژهها و فعالیتهای نوظهور ملحق میشوند.
تیمهای متقاطع ساختار ماتریسی ارتباطات قوی، انعطافپذیری، تفکر خلاقانه و استراتژیک دارند. همچنین ساختار ماتریسی به سازمانها اجازه میدهد که منابع خود را از طریق ایجاد تیمهای چندجانبه که قادر به مواجهه با مجموعه چالشها و پروژههای بیشتری در یک زمان مشخص هستند، بهتر مدیریت کنند.
با این حال، پیچیدگی ساختارهای ماتریسی ممکن است منجر به افزایش هزینههای اداری و عدم وضوح در مورد نقشها و مسئولیتها شود.
تأثیر مدیریت استراتژیک در سازمان
مدیریت استراتژیک و عملکرد آن در سازمان تأثیراتی کاربردی دارد که آگاهی از آنها میتواند روی مدیریت بهینه تأثیر بگذارد، بنابراین با برخی از تأثیرات مدیریت کردن استراتژیک سازمان آشنا میشویم:
1. ارزیابی و تصحیح استراتژیها
در این مورد، مدیریت صحیح استراتژیک، شامل ارزیابی دورهای و مداوم عملکرد سازمان در مقایسه با استراتژیها و اهداف تعیین شده است. در صورت نیاز و با توجه به تغییرات محیط و عملکرد سازمان، تغییرات و بهروزرسانیهای لازم انجام میشود.
2. نظارت و تصمیمگیری
یکی دیگر از تأثیرات مدیریت به شیوه استراتژیک پایش مستمر عملکرد و تصمیمگیری هنگام وقوع مسئله یا تغییرات میشود.
3. تطبیق با تغییرات
این نوع مدیریت با کمک نظارت مداوم بر عوامل محیطی و داخلی، سازمان را قادر میسازد که به تغییرات محیطی و رقابتی سریع پاسخ دهد و استراتژیها را بازنگری کند و با شرایط جدید تطبیق دهد.
4. ایجاد تعاملات
مدیریت استراتژیک نقشی مهم در ایجاد تعاملات داخلی و خارجی سازمان دارد. این تعاملات شامل همکاری با عوامل خارجی مانند تأمینکنندگان، مشتریان و رقبا، و همچنین هماهنگی داخلی میان بخشها و تیمهای مختلف میشود.
5. توجه به نوآوری و تحول
این نوع مدیریت با تشویق به نوآوری و ایجاد تغییرات جدید در سازمان، به انعطافپذیری و ارتقاء عملکرد کمک میکند.
6. ارتقاء انگیزش و تعهد
ایجاد انگیزش برای اعضای سازمان و تشویق آنها به تلاش برای تحقق استراتژیها یکی دیگر از تأثیرات این نوع مدیریت در سازمان است.
چگونگی بهبود مدیریت استراتژیک
برای بهبود مهارتهای خود به عنوان یک مدیر در حوزه استراتژی، میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید:
1. آموزش و یادگیری
شرکت در دورهها و کارگاههای آموزشی مرتبط با مدیریت استراتژیک میتواند به شما کمک کند تا مفاهیم و تکنیکهای جدید را فرا گیرید. همچنین، خواندن کتابها و مقالات مرتبط و دنبال کردن وبینارها و پادکستهای مرتبط نیز میتواند در گسترش دانش و مهارتها به شما کمک کند.
2. تجربه عملی
میتوانید برای بهبود مهارتهای مدیریتی استراتژیک خود، در پروژههای استراتژیک مشارکت و تجربه عملی کسب کنید. این کار کمک میکند تا با چالشها و مسائل واقعی روبرو شوید و راهحلهای خلاقانه برای آنها پیدا کنید.
3. تحلیل و بررسی
بررسی موفقیت و شکستهای گذشته و تحلیل علل آنها میتواند کمک کند تا از تجربیات خود درس بگیرید و در طراحی و اجرای استراتژیهای آینده، بهتر عمل کنید.
4. همکاری و تعامل
همکاری با افراد دیگر و تعامل با آنها میتواند کمک کند تا از دیدگاهها و تجربیات مختلف بهره ببرید. همچنین، برقراری ارتباط با افرادی که در زمینه مدیریت استراتژیک مهارت بالایی دارند، میتواند تجربیات و نکات قابل توجهی را در اختیار شما قرار دهد.
5. تحقیق و پژوهش
تحقیق و بررسی در مورد روشها و تکنیکهای جدید استراتژیک میتواند به شما کمک کند تا با رویکردهای نوین و بهروز این حوزه آشنا شوید و آنها را به کار گیرید.
6. توسعه مهارتهای فردی
بهبود مهارتهای فردی مانند مهارتهای ارتباطی، تفکر استراتژیک و تصمیمگیری میتواند به شما در بهبود مهارتهای استراتژیک و مدیریتی کمک کند.
تفاوت مدیریت استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک
مدیریت و برنامهریزی استراتژیک دو مفهوم مرتبط در حوزه مدیریت هستند اما تفاوتهای مهمی در معنی و نحوه اجرا دارند:
1. تعاریف
– برنامهریزی: برنامهریزی استراتژیک فرآیندی است که به تحلیل محیط داخلی و خارجی یک سازمان، تعیین اهداف طولانیمدت، انتخاب استراتژی و ایجاد طرح و برنامه جهت دستیابی به اهداف مشخص میپردازد.
– مدیریت: مدیریت استراتژیک به معنی اجرای عملیاتی برنامه استراتژیک است. در این مرحله، استراتژی به برنامه و پروژههای کوچکتر تبدیل میشود و منابع به آن تخصیص داده میشود تا اهداف استراتژیک به دست آیند.
2. زمانبندی
– برنامهریزی: اغلب به تعیین اهداف بلندمدت و طرحریزی برای دستیابی به آنها مرتبط است.
– مدیریت: فرآیند مرتبط با اجرای عملیاتی استراتژیها در دورههای زمانی کوتاهتر است.
3. تمرکز
– برنامهریزی: تمرکز اصلی بر تحلیل محیط و تصمیمگیری درباره انتخاب استراتژیهای مناسب است.
– مدیریت: تمرکز بر اجرای عملیاتی استراتژی، مدیریت پروژه و کنترل پیشرفت بهمنظور دستیابی به اهداف استراتژیک است.
4. نظارت و کنترل
– برنامهریزی: تمرکز بر تعیین وضعیت کلی و تعیین جهت عمومی استراتژی است.
– مدیریت: تمرکز بر کنترل دقیقتر و پیگیری پیشرفت در اجرای برنامه و پروژه است.
5. منابع و ابزارها
– برنامهریزی: استفاده از ابزارها و تکنیکهای تحلیل محیط، SWOT، تحلیل PESTEL و ماتریسهای استراتژیک است.
– مدیریت: استفاده از ابزار و تکنیکهای مرتبط با مدیریت پروژه، بودجهبندی، کنترل عملکرد و گزارشدهی است.
بنابراین، برنامهریزی مدیریت استراتژیک به تعیین جهت و اهداف بلندمدت میپردازد، در حالی که مدیریت به اجرای عملیاتی استراتژی و کنترل پیشرفت آنها میپردازد.
وظایف مدیر استراتژی چیست؟
مدیر استراتژی در سازمان نقشی بسیار حیاتی در شناخت، طراحی، اجرا و نظارت بر استراتژیهای سازمان دارد. او ابتدا با تجزیه و تحلیل دقیق محیط داخلی و خارجی سازمان، نقاط قوت و ضعف داخلی را درک میکند و فرصتها و تهدیدهای محیطی را تشخیص میدهد.
او با استفاده از این تحلیلها، به تعیین استراتژیهای اصولی برای دستیابی به اهداف بلندمدت سازمان میپردازد. این مسئله شامل تعیین جهت، تمرکز استراتژی و مزایای رقابتی است که سازمان را به سمت موفقیت هدایت میکند.
مدیر استراتژی با تعیین استراتژیها، وظیفه تدوین طرح و برنامههای عملیاتی را بر عهده میگیرد. او باید منابع مورد نیاز را تخصیص دهد و مسئولیتها و زمانبندی مناسب را تعیین کند. همچنین، نظارت دقیق بر اجرای این برنامهها جهت دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان نیز از وظایف مهم او است.
مدیر استراتژی در طول اجرای استراتژیها، با مدیریت استراتژیک پروژهها، کنترل عملکرد و سنجش پیشرفت مشغول است. او باید مشکلات را شناسایی و حل، تغییرات ضروری را اعمال و استراتژیها را به روزرسانی کند. بنابراین، مدیر استراتژی با توجه به تحلیل، طراحی استراتژی، اجرای برنامه و پیگیری مستمر، به دستیابی سازمان برای رسیدن به اهداف مشخص خود کمک میکند.
موانع و محدودیتهای مدیریت استراتژیک
رویکرد استراتژیک مدیریت بهعنوان شیوهای جهت تعیین و تحقق اهداف بلندمدت سازمان، موانع و محدودیتهای خاص خود را دارد. برخی از اصلیترین موانع و محدودیتهای این نوع مدیریت عبارتند از:
1. عدم ارتباط با اهداف سازمانی
برخی سازمانها به دلیل عدم ارتباط و هماهنگی بین استراتژیهای تعیین شده و اهداف بلندمدت خود، نمیتوانند استراتژیهای موثر واقعی را پیاده کنند.
2. محدودیتهای مالی
مدیریت استراتژیک نیازمند منابع مالی مناسب است. کمبود منابع مالی میتواند باعث محدودیت در توسعه و پیادهسازی استراتژیهای مدیریتی شود.
3. فرصتها و تهدیدهای خارجی
تغییرات در فرصتها و تهدیدهای خارجی میتواند روی پیادهسازی استراتژیهای مدیریتی تأثیر بگذارد. اگر سازمان نتواند به تغییرات خارجی واکنش نشان دهد، رقابتی نامناسب را تجربه خواهد کرد.
4. مشکلات در فرآیند تصمیمگیری
فرآیند تصمیمگیری نیازمند تجمیع اطلاعات و تحلیل مناسب است. عدم دسترسی به اطلاعات کافی یا مشکلات در تحلیل دادهها میتواند باعث تصمیمگیریهای نادرست شود.
5. مشکلات در عملیاتی کردن استراتژی
اجرای استراتژیهای مدیریتی نیازمند هماهنگی و همکاری بین اعضای سازمان است. ناتوانی در همکاری و کنترل عملیات میتواند باعث اجرایی نشدن استراتژیها شود.
6. تغییرات در فرهنگ سازمانی
تغییرات در روند مدیریت استراتژیک ممکن است نیازمند تغییر در فرهنگ سازمانی باشد. این تغییرات ممکن است در بین اعضای سازمان مقاومت ایجاد کند و عملیات پیادهسازی را متوقف کند.
7. نقص در مدیریت تغییر
تغییرات در استراتژی ممکن است نیازمند تغییر در ساختار سازمانی، فرآیندها و فرهنگ سازمانی باشد. نقص در مدیریت تغییر میتواند باعث مقاومت و ناکارآمدی در اجرای استراتژیها شود.
مدیریت استراتژیک در کسبوکار و ویژگیهای آن
استراتژی در کسبوکار دارای ویژگیهای خاصی است که به طور مستقیم بر توسعه، رشد، و پایداری کسبوکار تأثیر میگذارد. به موارد زیر توجه داشته باشید:
1. تمرکز بر بلندمدت
این نوع مدیریت در کسبوکار به تعیین و اجرای استراتژی و برنامهریزی با تمرکز بلندمدت میپردازد. این ویژگی باعث میشود که کسبوکار بتواند اهداف خود را به دقت تعیین کرده و برنامهریزی مناسب برای دستیابی به آنها را انجام دهد.
2. تطابق با محیط
مدیریت استراتژیک در کسبوکار باید با تحلیل دقیقی از محیط داخلی و خارجی کسبوکار، استراتژیهایی را تعیین کند که با نیازها و فرصتهای محیط سازمان هماهنگی داشته باشد.
3. خلاقیت و نوآوری
استراتژیهای کسبوکار باید از خلاقیت و نوآوری نیز پشتیبانی کنند. مدیریت در این حوزه نیز باید محصولات و خدمات جدید را شناسایی کند و توسعه دهد تا کسبوکار در بازار رقابتی تأثیرگذار باشد.
4. تمرکز بر مزایای رقابتی
استراتژیهای کسبوکار باید بر مزایای رقابتی سازمان تمرکز داشته باشند. این مزایا میتوانند از طریق هزینههای پایینتر، تمایز محصولات یا خدمات، تکنولوژی پیشرفته و غیره به دست آیند.
5. یکپارچگی سازمانی
مدیریت استراتژیک باید برای دستیابی به اهداف و اجرای استراتژیها، تمامی واحدها و بخشهای مختلف سازمان را به سمت یکپارچگی سازمانی هدایت کند.
6. پیگیری و سنجش عملکرد
در مدیریت صحیح استراتژیک، پیگیری و سنجش عملکرد بهمنظور ارزیابی پیشرفت در اجرای استراتژیها و تعیین اثربخشی آنها بسیار حائز اهمیت است.
7. مدیریت تغییر
استراتژیهای کسبوکار ممکن است نیاز به تغییراتی در سازمان داشته باشند. مدیریت در حوزه استراتژیک باید توانایی مدیریت تغییرات را داشته باشد تا با موفقیت استراتژیها را اجرا کند.
8. شناسایی ریسکها و فرصتها
مدیریت بهینه استراتژیک باید به شناسایی ریسک و فرصتهای مرتبط با اجرای استراتژیها توجه داشته باشد و برای مدیریت ریسک و بهرهبرداری از فرصتها، استراتژیهایی در نظر بگیرد.
مدیریت استراتژیک پروژه
مدیریت استراتژیک پروژه درباره برنامهریزی، اجرا، پیگیری و کنترل پروژهها با توجه به اهداف استراتژیک کلان سازمان است. در این راستا، مهمترین خصوصیات مدیریت پروژه با رویکرد استراتژیک به شرح زیر است:
1. همترازی با استراتژیهای سازمانی
در مدیریت پروژه استراتژیک، هدف اصلی، تطابق اهداف و فعالیتهای پروژه با استراتژیهای کلان سازمان است. باید اطمینان حاصل شود که پروژهها بهطور مستقیم به دستیابی به اهداف استراتژیک کمک میکنند.
2. انتخاب و اولویتبندی پروژهها
مدیریت پروژه استراتژیک مرتبط با انتخاب و اولویتبندی پروژههایی است که بیشترین ارتباط و تأثیر را بر دستیابی به اهداف سازمان دارند. این انتخاب باید با توجه به مزایا، هزینهها، منابع موجود و استراتژیهای کلان سازمان انجام شود.
3. پیگیری و کنترل پیشرفتها
در مدیریت استراتژیک پروژه، پیگیری و کنترل دقیق پیشرفت و عملکرد پروژه انجام میشود. کنترل بهمنظور اطمینان از اجرای درست و به موقع پروژهها به همراه تغییرات ضروری جهت تطابق با استراتژیها انجام میشود.
4. تعیین و تخصیص منابع
مدیریت به شیوه استراتژیک باید منابع مورد نیاز برای اجرای پروژهها را تعیین کند و تخصیص دهد. منظور از منابع، انسانی، مالی، فیزیکی و دیگر منابع مورد نیاز است.
5. مدیریت ریسک
در مدیریت استراتژیک پروژه، شناسایی، ارزیابی و مدیریت ریسکهای مختلف پروژه جهت حفظ تطابق با استراتژیها انجام میشود.
6. ارتباطات و هماهنگی
مدیریت پروژه استراتژیک متضمن ایجاد ارتباطات موثر بین تیمها، اعضای پروژه و دیگر بخشهای سازمان است تا هماهنگی در اجرای پروژهها حفظ شود.
7. ارزیابی عملکرد پروژه
در پایان هر پروژه، ارزیابی دقیقی از عملکرد پروژه و میزان دستیابی به اهداف استراتژیک انجام میشود. این ارزیابی میتواند به بهبود روند استراتژی در پروژههای آینده کمک کند.
در کل، مدیریت استراتژیک پروژه درک عمیقی از اهداف سازمانی دارد و با ترکیب عناصر مدیریت پروژه و استراتژیک، به تحقق اهداف سازمان کمک میکند.
مدیریت استراتژیک منابع انسانی
مدیریت منابع انسانی با رویکرد استراتژیک دارای خصوصیات و ویژگیهای مهمی است که به توسعه و بهرهبرداری بهینه از منابع انسانی در راستای اهداف استراتژیک سازمان کمک میکند. به موارد زیر توجه داشته باشید:
1. همترازی با استراتژیهای سازمانی
مدیریت منابع انسانی استراتژیک باید تطابق عملکرد منابع انسانی را با استراتژیهای کلان سازمان، تضمین کند. این مسئله شامل توجه به نیازهای انسانی، مهارت و توانمندیهای مورد نیاز برای دستیابی به اهداف استراتژیک است.
2. برنامهریزی منابع انسانی
مدیریت منابع انسانی استراتژیک باید برنامهریزی جامعی درباره استخدام، توسعه، حفظ و تعدیل افراد داشته باشد. این برنامهریزی باید با توجه به نیاز و آینده سازمان انجام شود.
3. توسعه مهارتها و توانمندیها
مدیریت استراتژیک منابع انسانی باید به توسعه مهارت و توانمندیهای کارکنان توجه داشته باشد تا افراد قادر به اجرای بهتر و اجرای اهداف استراتژیک باشند.
4. انگیزش و حفظ کارکنان
مدیریت منابع انسانی استراتژیک باید راههایی برای انگیزش و حفظ کارکنان در سازمان ارائه دهد. این شامل ارتقای انگیزه، ارزش دادن به کارکنان و ایجاد فرصتهای رشد و پیشرفت میشود.
5. تشویق به تغییر و نوآوری
مدیریت منابع انسانی استراتژیک باید فرهنگی را ترویج دهد که کارکنان را به تغییر و نوآوری تشویق کند. افراد باید توانایی پذیرش تغییرات و ایجاد ایدههای جدید را داشته باشند.
6. اداره عملکرد
مدیریت منابع انسانی استراتژیک باید به سنجش و ارزیابی عملکرد کارکنان اهمیت دهد. این مسئله شامل تعیین اهداف، بازخوردها و بهبود عملکرد کارکنان میشود.
7. تشکیلات سازمانی مناسب
مدیریت استراتژیک منابع انسانی باید تشکیلات سازمانی مناسبی را ایجاد کند که اجازه دهد منابع انسانی به بهترین شکل ممکن استفاده شوند و به اهداف استراتژیک دست یابند.
8. توسعه رهبری
مدیریت منابع انسانی استراتژیک باید به توسعه رهبری در سازمان توجه کند. افراد با تواناییهای رهبری در دستیابی به اهداف استراتژیک کمک میکنند.
چگونه نرمافزارهایی در مدیریت استراتژیک سازمان کمک میکنند؟
حال که مدیریت بخشهای مختلف سازمان از جنبه استراتژیک بررسی کردیم، باید بدانیم که این شیوه مدیریتی برای اجرا نیاز به ابزارهای کمکی مانند نرمافزار و پلتفرم دارد. انواع مختلفی از نرمافزارها هستند که در این حوزه به صاحبان کسبوکار برای بهبود و پیادهسازی استراتژیهای خود کمک میکنند.
هرچند برخی از نرمافزارها به طور خاص برای مدیریت استراتژیک طراحی شدهاند، اما برخی از انواع دیگر هم وجود دارند که به کسبوکارها کمک می کنند تا استراتژیهای خود را اجرا و مدیریت کنند. در زیر چند نمونه از آنها را میبینید:
1. نرمافزارهای مدیریت عملکرد
این نرمافزارها ابزارهایی را فراهم می کنند تا مدیران بتوانند عملکرد سازمان را براساس اهداف استراتژیک ارزیابی و پیشرفت آن را مشاهده کنند. نرمافزارهای مدیریت عملکرد معمولاً شامل پیش بینی، اندازه گیری عملکرد، بهبود عملکرد و گزارشگیری است.
2. نرمافزارهای بانک اطلاعاتی استراتژیک
این ابزارها به سازمان کمک می کنند تا اطلاعات استراتژیک مربوط به شرکت را جمع آوری و مدیریت کنند. آنها معمولاً دادهها را ذخیره و بازیابی و تحلیل میکنند، برنامههای استراتژیک سازماندهی و اهداف استراتژیک را هماهنگ میکنند.
3. نرمافزارهای مدیریت پروژه
این ابزارها به سازمان کمک میکنند تا پروژههای مدیریت استراتژیک را برنامهریزی، اجرا و پیگیری کنند. نرمافزارهای مدیریت پروژه شامل ابزارهای مدیریت زمان، مدیریت منابع و کنترل پیشرفت پروژه میشوند.
4. نرمافزارهای تحلیل رقابتی
این ابزارها به سازمان کمک میکنند تا در صنعت خود تحلیل رقابتی انجام دهند و به سازمان کمک کنند تا در رقابت با دیگران پیشی گیرند. آنها معمولاً شامل تحلیل SWOT، تحلیل رقابتی پورتر و مانیتورینگ عرضه و تقاضا هستند.
5. نرمافزارهای تصمیم گیری استراتژیک
این ابزارها به سازمان کمک میکنند تا روند تصمیمگیری استراتژیک را هدایت کنند. نرمافزارهای تصمیمگیری استراتژیک شامل ماتریس فرآیند تصمیمگیری، مدل سیستمی و مدلهای شبکه عصبی هستند.
نرمافزارها و ابزارهای کاربردی مدیریت استراتژیک
با اینکه انواع مختلفی از نرمافزارها برای مدیریت فرآیندهای سازمان به شیوه استراتژیک موثر هستند، اما نرمافزارهای متعددی نیز مختص استراتژیهای سازمانی توسعه یافتهاند که در این بخش به آنها میپردازیم. چند نمونه از نرمافزارهای مدیریت استراتژیک عبارتند از:
1. Cascade Strategy
این نرمافزار برای توسعه، اجرا و پیگیری استراتژیهای سازمانی استفاده میشود. Cascade Strategy به سازمانها کمک میکند تا اهداف استراتژیک خود را تعریف کرده و به تیمهای مختلف اجازه میدهد روی اهداف خود کار کنند و آن را پیگیری کنند.
2. Smartsheet
اسمارتشیت یک نرمافزار تخصصی برای مدیریت پروژه و استراتژیها است که امکان برنامهریزی، پیگیری پیشرفت و اشتراکگذاری اطلاعات را فراهم میکند.
3. AchieveIt
AchieveIt یک پلتفرم مدیریت عملکرد استراتژیک است که به پیگیری اهداف، ایجاد انگیزه و تجزیه و تحلیل عملکرد سازمان کمک میکند.
4. Aha!
این نرمافزار به سازمانها کمک می کند تا استراتژیهای خود را پیادهسازی و مدیریت کنند. «آها!» به تیمها امکان میدهد تا آموزش، نقش و مسئولیتها را تعریف کنند و در جریان اهداف نگهداری شوند.
5. Rhythm Systems
این نرمافزار یک سیستم مدیریت استراتژیک جامع است که به سازمانها کمک میکند تا عملکردهای استراتژیک را بررسی و پیشبینی و اهداف را ثبت کنند. همچنین مسئولیت تعیین کنند و روند پیشرفت را ثبت و ارزیابی کنند.
6. ClearPoint Strategy
این نرمافزار یک پلتفرم در حوزه مدیریتی استراتژیک است که امکان سنجش، گزارشدهی و پیگیری عملکرد استراتژی را فراهم میکند.
نرمافزارها و پلتفرمهای بسیار دیگری در زمینه مدیریت آنلاین استراتژیک مانند Wrike، Anaplan، Lightcast، Jedox و غیره با قابلیتهایی مشابه و در عین حال با جزییاتی متفاوت وجود دارند. همچنین بسیاری از پلتفرمهای مدیریت پروژه مانند Jira، ClickUp، Monday و غیره نیز ابزارهایی برای مدیریت کردن سازمان و پروژهها از بعد استراتژیک نیز هستند و در این دسته قرار میگیرند.
هرکدام از این نرمافزارها و ابزارها قابلیتهای خاصی برای مدیریت استراتژیک دارند و کمک میکنند تا سازمانها اهداف استراتژیک خود را بهبود بخشند.
نرمافزارها و ابزارهای ایرانی مدیریت استراتژیک
شرکتهای ایرانی در زمینه توسعه نرمافزارها و پلتفرمهای مدیریتی استراتژیک، عملکرد برجستهای داشتهاند. در ادامه به معرفی برخی از راهکارها و ابزارهای ایرانی و امکانات آنها در این زمینه میپردازیم:
نرمافزار مدیریت استراتژیک کاوش ویژن رسا
شرکت مهندسین مشاوره رسا با بهرهگیری از تجربیات گسترده در صنایع متنوع و با تمرکز بر فضای استارتاپی، اقدام به ایجاد یک چارچوب جامع با تطابق فرهنگ سازمانهای داخلی نموده است. این چارچوب که نتیجه تلفیق مدلهای برجسته جهانی است، نرمافزار کاوش ویژن رسا نام دارد که به ادعای شرکت سازنده، در تمام مراحل برنامهریزی استراتژیک همراه و راهنمای سازمان خواهد بود.
این نرمافزار میتواند تمام اطلاعات را جمعآوری و فرآیند برنامهریزی را برای سازمانها سادهتر کند. کاوش ویژن رسا، نرمافزار مدیریت استراتژیکی است که مفاهیمی چون اهداف استراتژیک و ایجاد همسویی استراتژیک بین برنامهها و پروژههای مختلف سازمان را در بر میگیرد.
این ابزار به سازمان کمک میکند تا در هر مرحله از برنامهریزی استراتژیک، از تدوین تا ارزیابی استراتژی و بهرهبرداری، بهترین عملکرد را داشته باشد.
نرمافزار مدیریت استراتژیک حسیب
شرکت حسیب اعتقاد دارد ضروری است اولویتبندی مصارف انجام شود تا منابع محدود به درستی مدیریت شوند. این فرآیند تصمیمگیری استراتژیک، به اطلاعات مالی و توانایی پیشبینی اهداف در دورههای زمانی مختلف، احتیاج دارد.
همچنین، تحلیل نقاط قوت و ضعف در سالهای گذشته و بررسی تهدیدها و فرصتها، میتواند به سازمان در اتخاذ تصمیمات موثر کمک کند. نرمافزار برنامهریزی و مدیریت استراتژیک حسیب HSM، توانایی پاسخ به نیازهای سازمانی را فراهم میکند.
در پشتیبانی نحوه استفاده از نرمافزار، فرآیند آموزش تا رسیدن به مهارت کامل ادامه خواهد داشت. برای ارتقاء بهرهوری کاربران از نرمافزار، ضروری است کاربر با تحلیل علمی عملکرد نرمافزار آشنا شود. بهمنظور دستیابی به این هدف، آموزش مبانی علمی و عملی مرتبط با سیستم نرمافزاری مربوطه از طریق دورههای آموزشی به مدت ۲ ساعت، با توجه به نیازهای مشتری به صورت حضوری و مجازی انجام خواهد شد.
نرمافزار مدیریت استراتژیک و ارزیابی عملکرد پوینتر
«پوینتر»، نرمافزاری برای مدیریت استراتژیک و ارزیابی عملکرد، نخستین ابزار مبتنی بر OKR در ایران است. این نرمافزار یکی از کاملترین ابزارهای برنامهریزی چابک (اجایل) را با استفاده از روش OKR برای تنظیم، پیگیری، مدیریت و پیادهسازی استراتژیها، اهداف، پروژهها، ارزیابی و مدیریت عملکرد فراهم میکند. از ویژگیهای نرمافزار مدیریتی و استراتژیک پوینتر میتوان به این موارد اشاره کرد:
· ایجاد تارگت میانی برای اهداف
· پالایش آنلاین و مدیریت اهداف
· مدیریت اقدامات و گزارشات
· شکست استراتژی به اهداف
نرمافزار مدیریت استراتژیک تسما
نرمافزار مدیریتی تسما در حوزه استراتژیک به مدیران ابزاری را ارائه میدهد که با تعریف اهداف، استراتژیها و برنامههای عملیاتی در دورهای مشخص، امکان پیگیری و نظارت بر پیشرفت برنامهها، میزان تحقق اهداف پیشبینی شده و نتایج نهایی را فراهم میکند.
در این نرمافزار، ابتدا مدیران ارشد اهداف خود را برای دوره زمانی تعیینشده مشخص میکنند. سپس لایههای مدیریتی و اجرایی در سازمان، برنامهها، فعالیتها و منابع مورد نیاز را برای دستیابی به اهداف، تعیین میکنند.
سپس با ثبت دادهها، مستندات و گزارش اجرای فعالیتها توسط افراد مسئول، امکان نظارت بر وضعیت برنامههای عملیاتی (پروژهها) و میزان تحقق اهداف ایجاد میشود.
با استفاده از نرمافزار مدیریت استراتژیک تسما، مدیران میتوانند به درستی بودجه مورد نیاز برای دستیابی به اهداف را برآورد کنند و نظارت بر وضعیت هزینههای مرتبط با برنامههای عملیاتی و پروژهها را انجام دهند.
این نرمافزار بدون هیچ محدودیتی امکان اجرای همه برنامههای استراتژیک تدوینشده با مدلهای علمی و مشهور را دارد. با انتقال این نرمافزار، کنترل کامل بر پروژههای سازمانی فراهم و از تلفات منابع و زمان به طرز قابل توجهی جلوگیری خواهد شد.
نرمافزار BSC ارزیابی عملکرد و مدیریت استراتژیک ویرا
در مواجهه با تغییرات سریع در محیط پویا و رقابتی کنونی، مدیریت کردن استراتژی و ارزیابی عملکرد سازمان بدون هوشمندی سازمان بیمعنا است.
خصوصیات و امکانات نرمافزار ویرا:
– تعریف عناصر مختلف مدیریت استراتژیک مانند چشمانداز، مأموریت، استراتژیها، خطمشی، اهداف و غیره.
– ایجاد بانک کاملی از شاخصها (شامل شاخصهای BSC و سایر شاخصهای سازمان) با استفاده از مکانیزم دسترسی مبتنی بر نقش و کارکردها و قابلیت نوشتن و آزمایش فرمولها، مکانیزم هشدار برای مقادیر بحرانی و غیره.
– استفاده از روشهای وزندهی مختلف مانند AHP، ANP و TOPSIS.
– محاسبه خودکار درصد تحقق شاخصها، اهداف و دیدگاهها و نمایش آنها در نقشه استراتژی.
– نمایش هوشمند نقشه استراتژی در سطوح مختلف از هلدینگ، سازمانی تا واحدی.
– امکان ثبت واقعی شاخصها به دو صورت دستی و خودکار.
– انجام مستقل هر مرحله از فرآیند مدیریت استراتژیک بدون وابستگی به مدل و روش انتخابی.
– ارزیابی عملکرد سازمان براساس مدل کارت امتیازی متوازن (BSC).
– نظارت جامع بر فرآیند جاری کردن استراتژیها و موفقیت در اجرای آنها.
– اتصال نقشه استراتژی به سیستم داشبورد مدیریت برای استفاده از ابزارهای تجزیه و تحلیلی داشبورد.
– امکان بهرهگیری از بانک شاخصهای موجود در سازمان و الگوبرداری یا ایدهگیری در تعریف شاخصها.
– امکان بهروزرسانی آنلاین شاخصها از طریق بانکهای اطلاعاتی سیستمهای جاری سازمان جهت جلوگیری از ورود دستی اطلاعات.
چند مثال از مدیریت استراتژیک موفق در سازمانها
مدیریت استراتژیک به سازمانها کمک میکند تا با تعیین اهداف و استراتژیهای مناسب، بتوانند در محیط رقابتی و پویای کسبوکار، برتری یابند و ارزش خلق کنند. برخی از مثالهایی که نشان میدهند چگونه سازمانها از مزایای داشتن استراتژی مناسب در حوزه مدیریت بهرهمند شدهاند، عبارتند از:
· شرکت آمازون با استفاده از استراتژی تنوعگرایی ناهمگون، فعالیت خود را از فروش آنلاین کتاب به فروش انواع کالاها، خدمات ابری، پخش آنلاین ویدئو و صوت، دستگاههای هوشمند و غیره گسترش داده و درآمدهای خود را چندین برابر کرده است.
· شرکت نستله با استفاده از استراتژی توسعه بازار، محصولات خود را در بیش از ۱۹۰ کشور جهان عرضه کرده است و بهعنوان بزرگترین شرکت غذایی جهان شناخته میشود.
· شرکت نایک با استفاده از استراتژی یکپارچهسازی رو به جلو، فروشگاههای خود را در سطح جهان افتتاح کرده و به مشتریان خود امکان خرید مستقیم و تجربه برند را میدهد.
· شرکت اپل با استفاده از استراتژی توسعه محصول، محصولات جدید و نوآورانهای مانند آیفون، آیپد، آیپاد و آیمک را به بازار عرضه و سهم بازار و وفاداری مشتریان خود را افزایش داده است. حال درباره شرکت اپل بیشتر توضیح میدهیم:
مدیریت استراتژیک در شرکت اپل (Apple)
یکی از مثالهای موفقیت آمیز مدیریت استراتژیک در دنیای واقعی، شرکت اپل است. اپل یک شرکت فناوری است که در زمینه طراحی، تولید و فروش محصولات الکترونیکی، نرمافزارها و خدمات آنلاین فعالیت میکند. اپل با استفاده از فرآیند مدیریتی استراتژی، توانسته مزایای رقابتی بالایی به دست آورد و در بازار جهانی پیشتاز باشد. برخی از عوامل کلیدی موفقیت اپل عبارتند از:
– تعریف چشمانداز و مأموریت واضح و جذاب برای شرکت و کارکنان: چشمانداز اپل این است که «بهترین محصولات را در زمینههایی که علاقهمند هستیم، به دست بیاوریم» و مأموریت آن این است که «با ساخت محصولات با کیفیت بالا و خلاقانه، به مشتریان خود تجربههای بینظیر بدهیم»
– تحلیل دقیق و جامع محیط خارجی و داخلی شرکت: اپل با استفاده از روشهای مختلف مانند تجزیه و تحلیل SWOT، PESTEL، 5 نیروی پورتر و غیره، فرصتها و تهدیدها، نقاط قوت و ضعف، عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناورانه، قانونی و زیست محیطی را شناسایی و ارزیابی میکند.
– توسعه استراتژی های مناسب برای رسیدن به اهداف سازمان: اپل با توجه به تحلیلهای خود، استراتژیهای رشد، تمایز، نوآوری، تمرکز بر بازار هدف، همکاری با شرکای استراتژیک و غیره را پیاده سازی میکند.
– پشتکار در اجرای فرآیند مدیریت استراتژیک و نظارت بر عملکرد: اپل با استفاده از سامانههای کنترل کارآمد، توانسته است سطح پذیرش و رضایت مشتريان، بازده سرمایهگذاري، سودآوري، سهم بازار، شناسایي برند و غیره را بهعنوان شاخصهای عملکرد خود در نظر بگیرد، بهصورت منظم آنها را بسنجد و بهبود بخشد.
بنابراین اپل با داشتن يك تفكر استراتژيك قوي و يك فرآيند مديريت استراتژيك كارآمد، توانسته است در بازار پررقابتی كه در آن فعاليت مي كند، موفقيتهاي بزرگي را كسب كند و به يكي از برترين و محبوب ترين برندهاي جهان تبديل شود.
تأثیر هوش مصنوعی روی مدیریت استراتژیک
هوش مصنوعی (AI) تأثیر زیادی بر مدیریت استراتژیک داشته است. مدیران میتوانند با استفاده از قابلیتهای هوش مصنوعی مانند تحلیل دادهها، یادگیری ماشین، الگوریتمهای ژنتیک و شبکههای عصبی، بهبود قابل ملاحظهای در فرایند تصمیمگیری استراتژیک داشته باشند.
بهعنوان مثال، هوش مصنوعی میتواند در پیشبینی روند بازار و تغییرات رقابتی به کمک تجزیه و تحلیل دادهها و الگوریتمهای پیشبینی استفاده شود. این امکان را به مدیران میدهد تا بهترین استراتژیها را برای رقابت با رقبا و کسب مزیت رقابتی به دست آورند.
علاوه بر این، هوش مصنوعی میتواند در بهبود فرایند تصمیمگیری استراتژیک نیز موثر باشد. با استفاده از الگوریتمهای ژنتیک و شبکههای عصبی، میتوان تعداد زیادی از ترکیبهای ممکن را برای رسیدن به یک هدف ارزیابی و بهترین راه حلها را پیدا کرد.
نتیجهگیری
در این مقاله، به بررسی اهمیت مدیریت استراتژیک در صنایع و سازمانهای پیچیده و متغیر کنونی پرداختیم. از طریق شناخت بهتر اجزای تشکیلدهنده مدیریت صحیح استراتژیک و نحوه اجرای آن، میتوان سازمانها را به سوی انعطافپذیری، نوآوری، و انطباق با تغییرات محیطی هدایت کرد.
تصمیمگیریهای استراتژیک بهعنوان پیشنهاداتی قاطع و هدفمند برای راهبردهای آینده، میتوانند به سازمانها کمک کنند تا به بهرهوری بیشتری دست یابند و عملکرد بهتری در میان رقبا داشته باشند.
در پایان، میتوان نتیجه گرفت که در دنیای پیچیده امروز، مدیریت استراتژیک لایههای جدیدی از اهمیت و ضرورت را برای سازمانها بهوجود آورده است و آنها را در مواجهه با چالشها و فرصتهای فراوانی که در مسیر رشد سازمان وجود دارد، هدایت میکند.
سوالات متداول
در رابطه با مدیریت استراتژیک سوالات متعددی پرسیده میشود که برخی از آنها عبارتند از:
1. چگونه استراتژیها توسط سازمان تعیین میشوند؟
تعیین استراتژی در سازمان فرآیندی است که به تجمیع اطلاعات، تحلیل محیط داخلی و خارجی، تعیین اهداف و مسیرهای مختلف و در نهایت انتخاب راهبردهای مناسب برای دستیابی به اهداف سازمان میپردازد. این فرآیند با مراجعه به اطلاعات مرتبط با عوامل اقتصادی، رقابتی، فناوری، محیطی و اجتماعی شروع میشود.
سپس، تحلیل SWOT برای شناسایی نقاط قوت، ضعفها، فرصتها و تهدیدهای داخلی و خارجی انجام میشود. با توجه به این تحلیل و همچنین با توجه به مأموریت، اهداف و موقعیت سازمان، راهبردهای مختلفی شناسایی میشود.
در نهایت، از بین راهبردهای مختلف، راهبردهایی انتخاب میشوند که بهترین تطابق را با مأموریت و اهداف سازمان دارند و قابل دستیابی هستند. این انتخابها با توجه به منابع مالی، فنی، انسانی و سایر منابع مورد نیاز تنظیم میشوند تا فرآیندهای مدیریت استراتژیک به طور عملی و موثر اجرا شوند.
2. چگونه میتوان استراتژیها را پیادهسازی کرد؟
پیادهسازی استراتژیهای یک شرکت فرآیندی پیچیده و اساسی است که طی مراحل متعددی انجام میشود. ابتدا، تیم مدیریتی باید استراتژیهای کلان و هدفگذاری شرکت را تعیین کند. در این مرحله، اهداف کوتاهمدت و بلندمدت به همراه روشهای اندازهگیری عملکرد تعیین میشوند. سپس، نیازمندیها و منابع موردنیاز برای پیادهسازی استراتژیها تعیین میشود. در مرحله بعدی، برنامهریزی انجام میشود؛ طوریکه وظایف، مسئولیتها، زمانبندی و منابع به تفصیل تعیین گردند.
پیادهسازی واقعی شامل انجام اقدامات عملی است. این اقدامات میتوانند شامل تغییرات در ساختار سازمانی، تخصیص منابع مالی و انسانی، بهبود فرآیندها، توسعه محصولات یا خدمات جدید و ایجاد روابط با مشتریان و همکاران باشند.
در طول این مرحله، نظارت دقیق بر پیشرفت و اصلاح مسیرها و تصمیمها نیز ضروری است. در پایان، ارزیابی و سنجش عملکرد در مقایسه با اهداف مطرح شده انجام میشود تا اطمینان حاصل شود که فرآیندهای مدیریت استراتژیک بهدرستی پیادهسازی شدهاند و در صورت نیاز، تصمیمات تصحیحی اتخاذ گردد.
این تنها چند نمونه از سوالات متداول درباره مدیریت استراتژیک هستند و بسته به موضوع و عمق بحث، سوالات متنوعی مطرح میشوند.