اهدافی که مسیر را مشخص میکنند
شبی برف فراوانی آمده بود و همهجا را سفیدپوش کرده بود، دو پسر کوچک با هم شرط بستند که از روی یک خط صاف از راهی عبور کنند که به مدرسه میرسید. یکی از آنها گفت: «کار سادهای است»، بعد به زیر پای خودش نگاه کرد و با دقت تمام گام برداشت. بعد از پیمودن نیمی از مسافت سر خودش را بلند کرد تا به ردپاهای خودش نگاه کند، متوجه شد که بهصورت زیگزاگ قدم برداشته نه یک خط مستقیم. دوستش را صدا کرد و گفت: «سعی کن که تو این کار را بهتر از من انجام دهی»، پسرک فریاد زد: «کار سادهای است»، بعد سر خودش را بالا گرفت به در مدرسه چشم دوخت و بهطرف هدف خودش حرکت کرد، رد پای او کاملا صاف بود.
ما در سازمانمان زمانی که هدفی داریم و میخواهیم به هدف برسیم، آیا سرمان را پایین نگه داشتهایم و فقط داریم جلوی پایمان را نگاه میکنیم یا سرمان به سمت بالاست و داریم به هدف دور و هدف بلندمان نگاه میکنیم؟ اعتقاد بر این است که با نگاه کردن به هدف و تصمیمگیری در راستای رسیدن به هدف بتوانیم با طی کردن مسیر کوتاهتر در زمان کمتر و از روی یک خط مستقیم به هدف برسیم.