موفقیت یک شرکت در چیست؟
هنگامیکه در مورد موفقیت یک شرکت صحبت به میان میآید، ایجاد رضایتمندی در تمامی جهات امری کلیدی محسوب میگردد.
موفقیت یک شرکت در چیست؟
ارزیابی بازار بورس به دو صورت انجام میشود: پایهای و تکنیکی – روش پایهای از طریق محاسبات فراوان و روش تکنیکی با استفاده از منحنیهای صعودی و نزولی در ترسیم روند بورس انجام میگیرند. یک سرمایه گذار حرفهای همواره به دنبال آن است که در رقابت با بقیه سرمایه گذاران از آنها حتی با فاصله اندک پیشی بگیرد. اما آنچه این حرفه ایها به راحتی آن را فراموش میکنند، مقوله “تجزیه و تحلیل کیفی” است که در برخی مواقع تحت عنوان « معیارمتری نرم » شناخته میشود. این نوع تجزیه و تحلیل به ابعادی از یک شرکت اشاره دارد که قابل سنجش نیستند و به راحتی نیز نمیتوان آنها را با اعداد و ارقام تشریح نمود. بطور کلی، تجزیه و تحلیل کیفی، شاخهای از علم تجزیه و تحلیل پایه است که به شایستگی درک نشده و بکار نمیرود. با این حال، عوامل دخیل در موفقیت کسبوکار همواره از ارزش و جایگاه خاصی برخوردار بودهاند.
پنج عامل موفقیت یک شرکت عبارتند از:
عوامل همواره دخیل:
بسیاری از سرمایه گذاران حرفهای در زمان انجام تجزیه و تحلیل کیفی به الگوی تجاری، مزیت رقابتی، مدیریت و حاکمیت سازمانی یک شرکت توجه کرده و بدین ترتیب معین میکنند که:
شرکت به چه طرقی درآمدزایی میکند.
بی همتایی شرکت در مقابل رقابتی بودن آن تا چه حد است.
افراد تصمیم گیرنده در شرکت چه کسانی هستند.
این افراد چگونه با سهام داران معمولی رفتار میکنند.
با استفاده از این اطلاعات، آنها در مییابند که یک شرکت چگونه قصد دارد فعالیت تجاری خود را توسعه دهد و در عین حال به سهام دارانش سود برساند. اما آیا این اطلاعات، تمامی ابعاد یک شرکت را تحت پوشش قرار میدهد؟ پاسخ منفی است، زیرا مسائلی همچون رضایتمندی مشتریان، دادن پاداش به پرسنل و حفظ رابطه عالی با تأمین کنندگان نیز از اهمیت زیادی برخوردار هستند.
عوامل ناشناخته و غیر ملموس:
عواملی که موجب موفقیت یک سازمان میشوند را نمیتوان در یک SWOT ساده که شامل نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها است، پیدا کرد و بدرستی درک نمود. رضایتمندی که در شرکتهای موفق به میزان بالایی مشاهده میشود، یک عامل کلیدی در ارزیابی این عوامل غیرملموس است.
اگر یک شرکت نتواند رضایت کارمندان، تأمین کنندگان و مشتریانش را جلب کند، قیمت سهام آن بشدت کاهش خواهد یافت. برخی از کارشناسان معتقدند که یک شرکت نمیتواند هم مشتریان و هم کارکنانش را با هم و در یک زمان راضی نگه دارد. رضایتمندی کارکنان همواره به معنای وفاداری مشتریان نیست. Tony Hsieh، مدیر ارشد اجرایی شرکت Zappos.com (بزرگترین کفش فروشی اینترنتی) میگوید: “خدمات به مشتریان به معنای خوشحال کردن مشتریان و رفاه سازمانی به معنای خوشحال کردن پرسنل است. بنابراین ما در تلاشیم که این خوشحالی را برای مشتریان، کارمندان و فروشندگان ایجاد کنیم”. Amazon.com از چنین نگرش پیروزمندانهای بهره برد و سود خود را در سال 2009 به رقم 2/1 میلیارد دلار رساند.
رضایتمندی کارمندان:
جلب رضایت مشتریان در وهله اول مستلزم آن است که نیازهای پرسنل برآورده شود و رضایت آنها جلب گردد. عدم رعایت این اصل به مانند آن است که ارابه را در جلوی اسبها ببندیم. برای مثال، شهر نیویورک در زمستان 2007 در معرض یک کولاک عظیم قرار گرفت و شرکت هوایی JetBlue به همین دلیل ناچار شد پروازهای خود را متوقف سازد و هزاران مسافر را در فروشگاه معطل کند. این امر موجب نارضایتی کارمندان شرکت شد و به موجب آن، رضایتمندی مشتریان کاهش یافت.
Jim Goodnight کارمندان یک برند، چهره واقعی آن برند را به تصویر میکشند. بی احترامی به کارمندان موجب نابودی سهام یک برند میشود. هنگامیکه اعتماد پرسنل از دست برود، قطعاً مشتریان از دست میروند و در نتیجه کسبوکار از دست میرود. این اصل به مانند یک شیب لغزنده است که شرکت نرم افزاری SAS به آن اشراف کامل دارد.
Jim Goodnight, مؤسس و تنها مدیر ارشد اجرایی این شرکت در 34 سال گذشته، همواره بر مزایای کارمندی تأکید بسیار داشته است. به همین دلیل است که نام شرکت SAS طی 13 سال متوالی در لیست منتشره مجله Fortune به نام “100 شرکتی که باید برای آنها کار کرد” قرار داشته است. آقای Goodnight میگوید: “اگر شما با یک کارمند طوری رفتار کنید که انگار شرکت را متفاوت ساخته است، مطمئن باشید که آن کارمند، شرکت را متفاوت میسازد. در قلب این الگوی تجاری بی همتا، یک ایده ساده نهفته است:
“پرسنل راضی = مشتریان راضی”
حقوق مادی و معنوی این مقاله متعلق به مدرسه عالی کسب و کار ماهان است.