تفکر طراحی در کسب و کار شاید عبارت چندان آشنایی به نظر نرسد چرا که بیشتر ما عادت داریم مفهوم تفکر طراحی را در کنار مفاهیمی مانند هنر، ادبیات و موسیقی قرار دهیم. اما تفکر طراحی منحصر به هنر نیست و همه نوآوران بزرگ در حوزههای مختلف شامل علم، مهندسی و تجارت از آن استفاده کردهاند.
در دنیای جدید هر روز اخباری از برندهای پیشرو جهان، مانند اپل، گوگل و سامسونگ میشنویم که در حال ارتقای رویکرد تفکر طراحی در کسب و کار هستند و دانشگاههای برتر مانند استنفورد، هاروارد، امپریال کالج لندن را میبینیم که روششناسی مربوط به تفکر طراحی را در برنامه آموزش خود میگنجانند و آن را آموزش میدهند. بنابراین، دانستن پاسخ این سوال که تفکر طراحی چیست، چه کاربردی در کسبوکار دارد و چرا آن را تفکر طراحی مینامیم اهمیت بسیاری دارد. اگر شما هم به دنبال آشنایی بیشتر با مفهوم تفکر طراحی هستید در ادامه این مطلب با ما همراه باشید.
تفکر طراحی در کسب و کار چیست؟
تفکر طراحی در واقع زیر سوال بردن مشکل، پیشفرضها و مفاهیم است و این نوع تفکر توانایی ما را برای سوال پرسیدن افزایش میدهد. نکته برجسته و کاربردی در مورد تفکر طراحی که باعث میشود این مفهوم در هر حوزهای قابل استفاده و ضروری باشد همان چیزی است که در فرآیند کاری طراحان مهندسی یا هنری مشاهده میشود یعنی: استخراج، یادگیری و آموزش تکنیکهای انسانمحور (کاربر محور) برای حل مشکلات، به طور سیستماتیک و به روشی خلاقانه.
بر همین اساس، تفکر طراحی در کسب و کار یک فرآیند تکراری است که در آن به دنبال درک کاربران و مخاطبان و نیازهای آنان، به چالش کشیدن مفروضات، تعریف مجدد مشکلات و ایجاد راهحلهای نوآورانه هستیم که میتوان برای آنها نمونه اولیه ساخت و آنها را آزمایش کرد. هدف کلی این فرآیند شناسایی استراتژیها و راهحلهای جایگزینی است که با سطح درک اولیه افراد، فورا قابل تشخیص نیستند.
این فرآیند تکراری و غیرخطی شامل پنج مرحله است:
- همدلی
- تعریف
- ایده پردازی
- نمونه اولیه
- تست
مراحل تفکر طراحی
پنج مرحله تفکر طراحی در کسب و کار
همانطور که گفته شد تفکر طراحی در کسب و کار فرآیندی پنج مرحلهای است که برای مقابله با مشکلات پیچیدهای که تعریف نشده یا ناشناخته هستند بسیار مفید است. تعریف مختصر پنج مرحله تفکر طراحی به شرح زیر است:
- همدلی: به معنای تحقیق در مورد نیازهای کاربران
- تعریف: به معنای بیان نیازها و مشکلات کاربران
- ایده پردازی: به معنای به چالش کشیدن فرضیات و ساختن ایدههای جدید
- نمونه اولیه: به معنای شروع به ایجاد راهحل
- تست: به معنای تست کردن راهحلهای یافت شده
در ادامه به طور کامل به معرفی و توضیح هر یک از این مراحل پرداخته میشود.
مرحله اول: همدلی؛ در مورد نیازهای کاربران خود تحقیق کنید
مرحله اول فرآیند تفکر طراحی در کسب و کار بر تحقیقات کاربرمحور متمرکز است. هدف این مرحله بهدستآوردن درکی همدلانه از مشکلی است که قصد حل آن را داریم. در این مرحله برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد حوزه مورد نظر، باید با کارشناسان مشورت کنید و به منظور تعامل و همدلی با کاربران خود مشاهدات گستردهای را انجام دهید. همچنین، غوطهور شدن در محیط فیزیکی کاربران به منظور رسیدن به درک عمیقتر و شخصیتر از مسائل، تجربیات و انگیزههای آنها نیز، میتواند مفید باشد.
همدلی برای حل مسئله و فرآیند تفکر طراحی انسانمحور بسیار مهم است زیرا به متفکران طراحی اجازه میدهد تا مفروضات خود را در مورد جهان کنار بگذارند و بینش واقعی در مورد کاربران و نیازهای آنها به دست آورند. در مرحله همدلی، بسته به محدودیت های زمانی، مقدار قابل توجهی از اطلاعات را برای استفاده در مرحله بعدی جمعآوری خواهید کرد.
مرحله دوم: تعریف؛ نیازها و مشکلات کاربران خود را بیان کنید
در مرحله تعریف، اطلاعاتی که در مرحله همدلی جمعآوری کردهاید را سازماندهی خواهید کرد. در این مرحله باید مشاهدات خود را تجزیه و تحلیل کنید تا مشکلات اصلی تفکر طراحی در کسب و کار و تیمتان شناسایی شوند. به یاد داشته باشید که تعریف مسئله و بیان مسئله باید به صورت انسان محور انجام شود.
به عنوان مثال، مطرح کردن نیاز به شکل “ما باید سهم بازار محصولات غذایی خود را در بین دختران نوجوان پنج درصد افزایش دهیم.” نادرست است. شما نباید مشکل را به عنوان خواسته یا نیاز کسبوکار یا شرکت خودتان تعریف کنید. دقت کنید که شکل صحیح بیان مسئله به این صورت است: «دختران نوجوان برای شکوفایی، سلامت و رشد نیاز به خوردن غذاهای مغذی دارند.»
مرحله تعریف
مرحله تعریف به تیم طراحی کمک میکند تا با جمعآوری ایدههای عالی ویژگیها، عملکردها و سایر عناصر مورد نیاز برای حل مشکل را فراهم کنند. در این مرحله، شما شروع به پیشروی به مرحله سوم، یعنی مرحله ایدهپردازی میکنید، جایی که سؤالاتی را میپرسید که در مسیر جستجوی راهحل به شما کمک میکنند. سوالاتی شبیه به این که: «چگونه میتوانیم دختران نوجوان را تشویق کنیم تا عملی را انجام دهند که به نفع آنها باشد و همچنین شامل غذای شرکت ما شود؟»
مرحله سوم: ایده پردازی؛ فرضیات را به چالش بکشید و ایده بسازید
در مرحله سوم فرآیند تفکر طراحی در کسب و کار ، طراحان آماده تولید ایده هستند. در این مرحله شما به میزانی رشد کردهاید تا کاربران و نیازهای آنها را در مرحله همدلی درک کنید، و مشاهدات خود را در مرحله تعریف تجزیه و تحلیل کردهاید تا بتوانید یک بیانیه بر مبنای مشکل کاربران ایجاد کنید. با این پیشینه قوی، شما و اعضای تیمتان میتوانید شروع به بررسی مشکل از دیدگاههای مختلف کنید و راهحلهای نوآورانهای برای حل مشکل خود ارائه دهید.
در مرحله ایدهپردازی فرآیند تفکر طراحی در کسب و کار صدها تکنیک ایدهپردازی مانند طوفان فکری وجود دارد که میتوانید از آنها استفاده کنید. این تکنیکها به شما این امکان را میدهند که در ابتدای مرحله ایدهپردازی تا حد امکان و بدون محدودیت ایده تولید کنید. پس از آن، و به کمک سایر تکنیکهای ایدهپردازی، میتوانید ایدههای خود را بررسی و آزمایش کنید و برای حل مشکل خود، بهترینها را از میان آنها برگزینید.
مرحل چهارم: نمونه اولیه؛ خلق و ارائه راه حل را شروع کنید
اکنون که به مرحله چهارم از فرآیند تفکر طراحی در کسب و کار رسیدیم، تیم طراحی شما باید تعدادی نسخه ارزان قیمت و کوچک شده از محصول (یا ویژگیهای خاص موجود در محصول مورد نظر) را برای بررسی راهحلهای کلیدی تولید شده در مرحله ایده پردازی تولید کند. این نمونههای اولیه را میتوان در خود تیم، در بخشهای دیگر یا در میان گروه کوچکی از افراد خارج از تیم طراحی به اشتراک گذاشت و آزمایش کرد.
طراحی محصول در این مرحله آزمایشی است و هدف آن شناسایی بهترین راهحل ممکن برای هر یک از مشکلات شناسایی شده در سه مرحله اول است. راهحلها در نمونههای اولیه پیادهسازی شده و پس از بررسی یک به یک، بر اساس تجربیات کاربران بهبود یافته و پذیرفته یا رد میشوند.
در پایان مرحله نمونه اولیه از فرآیند تفکر طراحی در کسب و کار، تیم طراحی ایده بهتری از محدودیتهای محصول و مشکلات پیش روی آن خواهد داشت. آنها همچنین دید واضحتری به نحوه رفتار، فکر و احساس کاربران واقعی در هنگام تعامل با محصول نهایی خواهند یافت.
مرحله چهارم
مرحله پنجم: تست؛ راهحلهای خود را امتحان کنید
در مرحله پایانی، طراحان یا ارزیابان با استفاده از بهترین راهحلهای شناسایی شده در مرحله نمونه اولیه، محصول کامل را آزمایش میکنند. اگر چه این مرحله نهایی از مدل پنج مرحلهای تفکر طراحی در کسب و کار است، اما در یک فرآیند تکراری مانند تفکر طراحی، نتایج تولید شده اغلب برای تعریف مجدد یک یا چند مشکل دیگر استفاده میشوند. این سطح درک افزایش یافته ممکن است به شما در بررسی شرایط استفاده، نحوه تفکر، رفتار و احساس کاربران نسبت به محصول کمک کند و حتی شما را به بازگشت به مراحل قبلی در فرآیند تفکر طراحی سوق دهد. در ادامه میتوانید با تکرارهای بیشتر، تغییرات و اصلاحات لازم را انجام دهید و حتی راهحلهای جایگزین بیشتری برای مشکل مورد نظر بیابید.
فراموش نکنید که تفکر طراحی در کسب و کار یک فرآیند غیرخطی است
در پنج مرحله فرآیند تفکر طراحی که در بخشهای قبل معرفی شد، این فرآیند را مستقیم و خطی ترسیم کردیم که در آن یک مرحله ظاهراً با یک نتیجه منطقی در آزمایش کاربر به مرحله بعدی منتهی میشود. اما همانطور که پیشتر هم اشاره کردیم، فرآیند تفکر طراحی در کسب و کار در عمل به شیوهای انعطافپذیرتر و غیرخطی انجام میشود.
به عنوان مثال، گروههای مختلف در تیم طراحی ممکن است بیش از یک مرحله را به طور همزمان انجام دهند، یا طراحان ممکن است جمعآوری اطلاعات یا ساخت نمونه اولیه را در هر مرحله از پروژه انجام دهند تا بتوانند ایدههای خود و راهحلهای مشکل را در حین پیشروی تجسم کنند. علاوه بر این، نتایج مرحله تست ممکن است بینشهای جدیدی را در مورد کاربران نشان دهد که منجر به یک جلسه طوفان فکری دیگر یا توسعه نمونههای اولیه جدید شود.
بنابراین، فرآیند تفکر طراحی نباید به عنوان یک رویکرد ملموس و غیرقابلانعطاف برای طراحی تلقی شود. مراحل جزء شناسایی شده باید به عنوان راهنمای فعالیتهایی باشد که در کسبوکار خود انجام میدهید. این مراحل ممکن است به طور همزمان انجام شوند یا چندین بار تکرار شوند تا با به دست آوردن آموزندهترین بینشها در مورد کاربران، بتوانید فضای راهحلهای نوآورانه را گسترش دهید و تفکر طراحی در کسب و کار را تقویت کنید.
مزایا و کاربردهای استفاده از تفکر طراحی در کسب و کار
از آنجایی که تفکر طراحی روشی مشترک برای مهار خلاقیت است که از طریق ارتباط با کاربران تغذیه میشود، زمان و هزینههای هدر رفته ناشی از راهحلهای مبتنی بر حدس و گمان را حذف میکند. این بدان معناست که محصول نهایی فرآیند تفکر طراحی در کسب و کار ، پیش از ورود به بازار مخاطب دارد و قبل از صرف هزینههای مارکتینگ، توسط کاربران واقعی بررسی شده است. بنابراین تفکر طراحی مزایای قابل توجهی را برای کسبوکارها فراهم میکند که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.
تفکر طراحی هنری
تفکر طراحی جنبه علمی دارد
تفکر طراحی در کسب و کار هم هنر است و هم علم. یعنی، در تفکر طراحی تحقیقات نوآورانه در مورد عناصر مبهم مسئله با تحقیقات منطقی و تحلیلی (به عبارت دیگر علمی) ترکیب میشوند. به این ترتیب، نحوه تعامل کاربران با محصولات از طریق یک فرآیند علمی تجزیه و تحلیل شده و شرایطی که محصول نهایی در آن کار میکند، مشخص میشود.
پس از یافتن تعدادی از راهحلهای بالقوه نیز، فرآیند انتخاب از میان آنها بر اساس عقلانیت صورت میگیرد. طراحان در این مرحله راهحلهای مختلف را بر اساس اصول علمی تست میکنند و خروجی نهایی را گزارش میدهند. همانطور که میبینید، با وجود تمرکز بر طراحی و نوآوری، تمامی مراحل فرآیند از الگوی فرآیند علمی تبعیت میکند.
تفکر خارج از چارچوب، تنظیم مجدد پیشفرضها و ایجاد یک ذهنیت تازه
تفکر خارج از چارچوب میتواند راهحلی خلاقانه برای یک مشکل ارائه دهد. با این حال، فکر کردن خارج از چارچوب میتواند یک چالش واقعی باشد زیرا ما به طور طبیعی الگوهای تفکری را ایجاد میکنیم که بر اساس فعالیتهای تکراری و دانشی که معمولاً به آن دسترسی داریم، کار میکنند. در این میان، فرآیند تفکر طراحی در کسب و کار میتواند مانند یک ابزار برای تنظیم مجدد پیشفرضها استفاده شود و از این طریق به خلق ذهنیت و ایدههای نو برای مشکلات قدیمی کمک کند.
مزایای تفکر طراحی
تشابه تفکر طراحی و خلق داستان
داستانها میتوانند به ما کمک کنند فرصتها، ایدهها و راهحلها را ایجاد کنیم. داستانها حول افراد واقعی و زندگی آنها شکل میگیرند و مهم هستند، زیرا روایتهایی از رویدادهای خاص هستند، نه اظهارات کلی. آنها جزئیات مشخصی را در اختیار ما قرار میدهند که به ما کمک میکند راهحلهایی برای مشکلات خاص تصور کنیم و از این جهت درست مانند تفکر طراحی در کسب و کار عمل میکنند.
در حقیقت، داستانها به ما کمک میکنند از زاویه دید یک طراح به مسائل نگاه کنیم و داستانها قدرت اثرگذاری و الهامبخشی بسیار عجیبی بر کسبکارها و افراد دارند. از این طریق میتوان تفکر طراحی را روشی برای تاثیرگذاری بر مخاطبان و کاربران در نظر گرفت. تصور کنید همانطور که در در زندگی روزمره خود قدم برمیدارید، به دنبال داستانهای طراحی باشید که در اطراف شما هستند. به خود بگویید «این یک نمونه از طراحی عالی است» یا «این یک نمونه از طراحی واقعا بد است» و سعی کنید دلایل آن را بیابید. در نهایت این دلایل را با کاربران خود به اشتراک بگذارید تا از تاثیر آن شگفتزده شوید.