در بیان تفاوت دانشگاه و مدرسه کسب و کار میتوان ذکر کرد که مشروط به اهداف درونی هر فرد، هر یک از دو محفل آکادمیک فوق میتواند مفید باشد، اما تفاوتهایی میان رویکرد تدریس در آنها وجود دارد که به تبع آن، هر کدام مخاطبان خاص خود را جذب مینمایند، که گاهی جنبه رقابتی دارند و بعضاً جنبه تکمیلی، این تفاوت در دو حوزه قابل بررسی است:
حوزه مطالعاتی
حوزه مطالعاتی در دانشگاه بسیار متنوعتر است و طیف گستردهای از مطالب را در بر میگیرد به طوری که هر دانشگاه دارای چندین دپارتمان میباشد که این تنوع حوزه مطالعاتی، طولانیتر بودن دوره را در پی دارد و به تبع آن حوزه مطالعاتی در دانشگاهها کمیت محور است، یعنی در هر دوره، پیش از کاربردی، مفید بودن و عملیاتی بودن واحدهای ارائه شده، تعداد واحدهای ارائه شده در هر دوره آموزش از اهمیت برخوردار است.
حوزه مطالعاتی در Business School کاملاً محدود شده است و تمرکز بر روی چندین حوزه خاص است که در این تمرکز مطالعاتی دو عامل زمان و کیفیت از اهمیت بیشتری برخوردار هستند، یعنی تا حد امکان باید دورهها کوتاهتر باشد و کاربردی بودن واحدهای ارائه شده، بیش از تعداد واحدها، واجد اهمیت است. با توجه به کوتاهتر بودن دورههای آموزشی در مدارس کسبوکار سعی میشود از ارائه واحدهای غیرضروری و غیرتخصصی خودداری شود تا با فوکوس بر عنوانهای درسی تخصصی- کاربردی، در نهایت فارغ التحصیلان، در یک یا چند دو حوزه محدود، از مهارت بالاتر و حرفهای تری برخودار باشد.
حوزه مخاطبان:
طیف گستردهای از متقاضیان دانشگاه، گروه سنی teenager میباشند که مایل هستند قبل از ورود به حوزه شغلی، حداقل استانداردهای لازم برای اشتغال را کسب نمایند. در نقطه مقابل، مخاطبان ورود به مدارس کسب وکار از گروه سنی 35-25 سال و بالاتر هستند، یعنی افرادی که پس از گذراندن دانشگاه قصد کسب استانداردهای بالاتر تخصصی- حرفهای را دارند تا در رقابت با سایر متقاضیان شغل، برگ برنده قاطعی داشته باشند. ضمن اینکه افرادی که خود اشتغال (Self-Empolyment)هستند نیز عمدتاً مایل به حضور در مدارس کسب وکار هستند.