هر سازمانی در معرض برخی خطرات است که با مدیریت ریسک میتوان این خطرات را مهار نمود. البته با یک برنامه درست و روش های مدیریتی مناسب میتوان از رویدادهای ناشناخته درامان ماند. در بسیاری از کسبوکارها برای جبران ضررهای مالی بزرگ، از تیم مدیریت ریسک استفاده میکنند.
با این حال، مدیریت و کنترل ریسک، تمام خطرات را از بین نمیبرد. به جای آن، بهترین راهحلهای عملی را برای برقراری تعادل مناسب میان کاهش ریسک و استفاده از منابع شرکت تعیین میکند. این نکته را در نظر داشته باشید که حتما باید معنی مدیریت ریسک را در نظر داشته باشید تا به خوبی بتوانید مفهوم مدیریت را یاد بگیرید. در برخی مواقع ریسک شما را در برابر حوادث محافظت میکند. در این مقاله از مدرسه عالی کسب و کار ماهان به معرفی مدیریت ریسک و ابزار و سیستمهای آن به همراه تاثیر این فرآیند بر هوش مصنوعی خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
مدیریت ریسک در سازمان
مدیریت ریسک فرایند سیستماتیک شناسایی، ارزیابی و کاهش تهدیدها یا عدم قطعیتهایی است که میتوانند بر سازمان شما تاثیر بگذارند. این کار شامل تجزیهوتحلیل احتمال و تاثیر ریسکها، توسعه استراتژیهایی برای به حداقل رساندن آسیب و نظارت بر اثربخشی اقدامات است.
پروفسور رابرت سیمونز (Robert Simons)، استاد Harvard Business School، که دوره آنلاین اجرای استراتژی را تدریس میکند، میگوید:
«رقابت موفقیت آمیز در هر صنعتی مستلزم سطحی از ریسک است؛ اما کسبوکارهای دارای عملکرد با فرهنگهای قوی، سطح آسیبپذیری بیشتری دارند. به عنوان یک مدیر، باید بدانید که چگونه و چرا این خطرات به وجود میآیند و چگونه از آنها اجتناب کنید.»
با توجه به اجرای استراتژی، ریسک استراتژیک دارای سه علت اصلی است:
- فشارهای ناشی از رشد: این ریسک اغلب به دلیل سرعت رشد سریع رخ میدهد که باعث میشود شکاف دانش کارکنان یا صنعت برای کسبوکار شما مضر باشد.
- فشارهای ناشی از فرهنگ: با اینکه که ریسکپذیری کارآفرینانه میتواند خوب باشد، مقاومت اجرایی و رقابت داخلی میتواند مشکلاتی به وجود آورد.
- فشارهای ناشی از مدیریت اطلاعات: از آنجایی که اطلاعات کلید رهبری موثر است؛ شکاف در معیارهای عملکرد میتواند منجر به تصمیمگیری نامناسب شود.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت کردن ریسک یک فرآیند است که به منظور شناسایی، ارزیابی، کنترل و کاهش ریسکهای موجود در یک سازمان انجام میشود. فرآیند مدیریت ریسک شامل 5 مرحله اصلی میشود:
شناسایی ریسک
در این مرحله، ریسکهای محتمل و مرتبط با سازمان شناسایی میشوند. این شناسایی میتواند از طریق بررسی داخلی سازمان، مشاهده تجربیات گذشته، مصاحبه با کارکنان، بررسی اسناد و اطلاعات موجود، استفاده از روشهای تحلیلی مانند مطالعات بازار و مطالعات نیازهای مشتریان صورت گیرد. هدف از این مرحله، شناسایی ریسکهایی است که میتوانند تأثیر مستقیم یا غیرمستقیمی بر عملکرد سازمان داشته باشند.
ارزیابی ریسک
در این مرحله، ریسکهای شناسایی شده ارزیابی میشوند تا میزان احتمال وقوع و تأثیر آنها بر سازمان مشخص شود. در ارزیابی، باید به موارد زیر توجه کنید:
تصمیم بگیرید که کدام موارد اهمیت بیشتری دارند
قبل از ایجاد یک برنامه مدیریت ریسک، در مورد کدام بخشهای کسب و کار خود میخواهید این برنامه اطلاعاتی ارائه دهد، فکر کنید. به عنوان مثال، شاید تنها به ریسکهای مرتبط با خطر علاقه داشته باشید. برخی از مسائل داخلی و خارجی که در هنگام ایجاد برنامه خود باید در نظر بگیرید عبارتند از:
- مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و منطقهای
- ترندهای اقتصادی، فناوری و رقابتی
- سیاستهای دولت و قوانین
- اهداف، سیاستها و استراتژیهای کسب و کار شما
این ارزیابی میتواند با استفاده از روشهای مختلفی از جمله تحلیل SWOT، تحلیل PESTEL، تحلیل تأثیر و احتمال، تحلیل ریسک کمی و کیفی، استفاده از مدلهای ریاضی و تحلیل درخت تصمیمگیری انجام شود. در مدیریت ریسک هدف از این مرحله، تعیین اولویت ریسکها و تمرکز بر ریسکهایی است که بیشترین تأثیر را بر سازمان دارند.
ارزیابی ریسک، عبارتی است که برای توصیف فرآیند یا روش کلی به کار میرود که در آن شما خطرات و عوامل ریسکی که توانایی ایجاد آسیب را دارند، شناسایی میکنید. ریسک مرتبط با آن خطر را تجزیه و تحلیل و ارزیابی میکنید (تجزیه و تحلیل ریسک و ارزیابی ریسک.)
مدیریت و کنترل ریسک
در این مرحله، راهکارها و استراتژیهایی برای مدیریت، کاهش و کنترل ریسکها تعیین میشود. این راهکارها میتوانند شامل برنامههایی مرتبط با انتقال ریسک، کاهش ریسک، پذیرش ریسک و اجتناب از ریسک باشند.
این برنامهها شامل ایجاد سیاستها و رویههای مربوط به مدیریت کردن ریسک، تعیین مسئولیتها و وظایف، ایجاد سیستمهای هشداردهی و پیشگیری، استفاده از تکنولوژیهای مدیریت ریسک و ایجاد طرحهای بحران میشوند.
برای مثال، سازمان میتواند با استفاده از بیمهگذاری، استفاده از تکنولوژیهای جدید، ایجاد سیستمهای کنترل دقیق و تعیین استانداردها و راهنماها، ریسکها را مدیریت کند.
در مدرسه عالی کسب و کار ماهان انواع دورههای مدیریتی نظیر دوره MBA، دوره DBA، مدیرعامل حرفهای و غیره آموزش داده میشود تا بتوانید بهترین انتخاب و راهکار را برای سازمان خود داشته باشید.
پیشبینی و پاسخ به ریسک
در این مرحله، سازمان باید برنامههایی را برای پیش بینی ریسکهای آینده و پاسخگویی به آنها تعیین کند. این شامل تعیین سیستم هشداردهی، تعیین نقاط ضعف و قوت، آموزش کارکنان، تعیین فرآیندها و رویههای بحرانی، تعیین نیروی انسانی و منابع مورد نیاز، ایجاد سیستمهای ارتباطی و اطلاعرسانی، تعیین راهکارهای اصلاحی و بازیابی و تعیین فرآیندهای تحلیل و یادگیری از رویدادها است. هدف از این مرحله، افزایش قدرت سازمان در مقابله با ریسکهای ناگوار و کاهش تأثیر آنها بر عملکرد سازمان است
پایش مداوم
در این مرحله، سازمان باید فرآیند مدیریت ریسک را – که یک فرآیند پویا است – به صورت مداوم نظارت و ارزیابی کند. این شامل بررسی اثربخشی راهکارهای مدیریت کردن ریسک، ارزیابی تغییرات در محیط کسب و کار و به روزرسانی استراتژیها و راهکارها میشود.
هدف از این مرحله، بهبود مستمر فرآیند مدیریت بر ریسک و اطمینان از اینکه سازمان در برابر ریسکها مقاومت کافی دارد، است. با اجرای موثر فرآیند این مدیریت، سازمانها قادر خواهند بود بهبود پذیری و انعطافپذیری خود را در مواجهه با ریسکهای محتمل افزایش دهند، از آسیبها و خسارات جلوگیری کنند و بهبود عملکرد خود را تضمین کنند.
اهمیت مدیریت ریسک و فرصت ها
اهمیت مدیریت ریسک و فرصتها متضاد یکدیگر نیستند. ریسک میتواند هم مایه ضرر و هم مایه فرصت باشد. مدیریت ریسک به همان اندازه که میتواند فرصتها را به حداکثر برساند، باید پیامدهای منفی را نیز به حداقل برساند.
راهی بهتر برای درک این مسئله، استفاده از اصطلاحات «ریسک صعودی» و «ریسک نزولی» است. در راه رسیدن اهداف، خطراتی وجود دارند که اگر حل شوند، سود کمی خواهند داشت یا اصلا مثبت نیستند.
به عنوان مثال، اگر آتش سوزی ساختمان شما را نابود کند یا کارمندی به طور جدی آسیب ببیند، بعید است که این اتفاق به سرعت روی اهداف تاثیر مثبت داشته باشد. این خطرات (حداقل در کوتاهمدت) کاملا منفی هستند.
با این وجود، برخی از خطرات ممکن است یک سمت بالا یا پایین داشته باشند. به عنوان مثال، اگر شما پول را با هدف دستیابی به سود خود سرمایهگذاری کرده باشید، تغییرات در نرخ بهره میتواند تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد. با این حال، اگر پیشبینی کرده باشید که بازدهی مثبت دریافت میکنید و سطح دقیقی از بازدهی را که پیشبینی میکنید دریافت میکنید، آیا این ریسک واقعاً صعودی است؟
مثل این است که بگویید دستیابی به هدف یک چیز مثبت است. از نظر شما فقط در صورتیکه از هدف خود فراتر بروید و این اتفاق خوب تلقی شود، صعودی خواهد بود. اگر باز هم سود دریافت کردید اما کمتر از حد انتظار بود، این مسئله یک نقطه ضعف خواهد بود.
مدیریت ریسک در مقابل ارزیابی ریسک
در بسیاری از شرکتها، مدیران ارزیابی ریسک را با مدیریت آن اشتباه میگیرند. یعنی پس از ارزیابی ریسکهای موجود، دست به هیچ اقدامی نمیزنند. ضرورت دارد در این بخش تفاوت این دو مورد را بیان کنیم تا بدانید بخش مهمتری از کار بعد از ارزیابی آغاز میشود.
مدیریت ریسک یک فرآیند پیوسته و پویا است که به کسب و کارها کمک میکند تا خطرات ممکن را شناسایی کرده، احتمال و تأثیر ممکن این خطرات را ارزیابی کنند و به صورت استراتژیک واکنش دهند.
ارزیابی ریسک یک بخش حیاتی از این فرآیند است، که بر شناسایی خطرات ممکن و تجزیه و تحلیل ریسکهای قابل تصور در محیط کار فوری یک سازمان تمرکز دارد.
مدیریت و ارزیابی ریسک همچنین در چندین جنبه خاص دیگر نیز تفاوت دارند:
- ارزیابی ریسک یک فرآیند یکبار یا دورهای است، در حالی که مدیریت بر ریسک پیوسته است.
- دامنه ارزیابی ریسک به تشخیص و تجزیه و تحلیل خطرات محدود است. مدیریت ریسک دامنهای گستردهتر دارد که شامل شناسایی، تجزیه و تحلیل، درمان و نظارت بر ریسکها میشود.
- خروجی ارزیابی ریسک یک گزارش است که جزئیات خطرات شناساییشده و تأثیر ممکن آنها را توضیح میدهد، در حالی که خروجی مدیریت کردن ریسک مجموعهای از استراتژیهای هدفمند جهت کاهش یا از بین بردن خطرات شناساییشده و برنامهای برای نظارت و تنظیم ریسک است.
تجزیه و تحلیل ریسک و مدیریت آن
ریسک از دو بخش تشکیل شده است: 1- احتمال وقوع مشکل و 2- پیامدهای منفی آن در صورتی که اتفاق بیافتد.
شناسایی ریسک به خودی خود دشوار است، چه برسد به اینکه بخواهید برای مدیریت آن آماده شوید و تبعاتی را که پیشبینی نکردهاید، تجربه کنید. در اینصورت هزینه، زمان و شهرت یا اعتبار سازمان میتواند به خطر بیافتد. همچنین، تخمین زیاد یا واکنش زیاد به ریسکها میتواند وحشت ایجاد کرده و بیشتر از سود، برای شما ضرر به همراه داشته باشد.
این امر تجزیه و تحلیل ریسک را به یک ابزار ضروری تبدیل میکند، در حدی که بدون آن ابزارها و مراحل دیگر مدیریت ریسک فاقد ارزش خواهند بود. این ابزار به شما کمک میکند تا ریسکهایی که ممکن است با آنها روبرو شوید، شناسایی و درک کنید. این به شما کمک میکند تا این ریسکها را مدیریت کنید و تأثیر آنها بر برنامههایتان را کاهش دهید.
با نگرش منطقی به ریسک میتوانید شناسایی کنید چه چیزهایی را میتوانید کنترل کنید و چه چیزهایی را نمیتوانید، و با اقدامات اندازهگیری شده و مناسب به مشکلات پتانسیلی بپردازید. این بعدا میتواند به کاهش احساسات استرس و اضطراب، به طور داخلی و خارج از محیط کار، کمک کند. مدرسه عالی ماهان این امکان را برای دانشپذیران فراهم نموده است تا قبل از ثبت نام در دوره مورد نظر خود، با کارشناسان مجموعه فروش این مجموعه در ارتباط باشند و بهترین مشاوره را به آنها ارائه دهند. اگر تمایل دارید اطلاعات کلی در خصوص دوره DBA و mba داشته باشید حتما به صفحه تخصصی این دورهها مراجعه نمایید.
تجزیه و تحلیل ریسک
تجزیه و تحلیل ریسک فرآیندی در مدیریت ریسک است که به شما کمک میکند تا مشکلات احتمالی را که میتوانند پایههای اصلی طرحها یا پروژههای کسبوکار را تضعیف کنند، شناسایی و مدیریت نمایید. با این حال، این فرآیند همچنین میتواند در پروژههای دیگری خارج از حوزه کسبوکار مورد استفاده قرار گیرد، مانند برگزاری رویدادها یا حتی خرید یک خانه!
برای انجام تجزیه و تحلیل ریسک، ابتدا باید تهدیدهای ممکن را که در معرض آنها قرار دارید، شناسایی کنید، سپس اثرات احتمالی آنها در صورت وقوع را بسنجید، و در نهایت احتمال وقوع این تهدیدها را تخمین بزنید.
تجزیه و تحلیل ریسک میتواند پیچیده باشد، زیرا شما باید از اطلاعات دقیقی مانند برنامههای پروژه، دادههای مالی، پروتکلهای امنیتی، پیشبینیهای بازاریابی و سایر اطلاعات مرتبط استفاده کنید. با این حال، این ابزار برنامهریزی اساسی است و میتواند در زمان و هزینه شما صرفهجویی کند.
زمانهای استفاده از تجزیه و تحلیل ریسک
تجزیه و تحلیل ریسک در موارد زیادی مفید است:
- زمانی که در حال برنامهریزی پروژهها هستید، تا به شما کمک کند مشکلات احتمالی را پیش بینی کرده و برطرف کنید.
- زمانی که در حال تصمیمگیری برای ادامه یا عدم ادامه پروژهای هستید.
- زمانی که در حال بهبود ایمنی و مدیریت ریسکهای احتمالی در محیط کار هستید.
- زمانی که برای رویدادهایی مانند خرابی تجهیزات یا فناوری، سرقت، بیماری کارکنان یا فاجعههای طبیعی آماده میشوید.
- زمانی که در حال برنامهریزی برای تغییرات در محیط خود هستید، مانند ورود رقبا جدید به بازار یا زمان تغییرات در سیاستهای دولت.
چگونه ریسک را تجزیه و تحلیل کنیم؟
برای انجام تجزیه و تحلیل ریسک، این مراحل را دنبال کنید:
1. شناسایی تهدیدها
مرحله اول در تجزیه و تحلیل ریسک، شناسایی تهدیدهای موجود و ممکنی است که ممکن است با آنها مواجه شوید. این تهدیدها میتوانند از منابع مختلفی نشأت گیرند. به عنوان مثال، ممکن است عبارت باشند از تهدیدهای:
- انسانی – بیماری، مرگ، آسیب یا سایر از دست دادنها در افراد مهم.
- عملیاتی – اختلال در تأمین و عملیات، از دست دادن دسترسی به داراییهای اساسی یا شکستها در توزیع.
- شهرتی یا اعتباری – از دست دادن اعتماد مشتریان یا کارمندان، یا آسیب به شهرت در بازار.
- رویهای – شکست در مسئولیت پذیری، سیستمهای داخلی یا کنترلها، یا تقلب.
- پروژهای – بیشتر از بودجه رفتن، طولانی شدن زمان انجام وظایف کلیدی، یا مواجهه با مسائل مربوط به کیفیت محصول یا خدمات.
- مالی – شکست کسبوکار، نوسانات بورس، تغییرات نرخ بهره، یا عدم در دسترس بودن منابع مالی.
- فنی – پیشرفتهای فناوری یا از عدم عملکرد فنی.
- طبیعی – آب و هوا، فاجعههای طبیعی یا بیماریها.
- سیاسی – تغییرات مالیات، نظر عمومی، سیاستهای دولت یا تأثیرات خارجی.
- ساختاری – مواد شیمیایی خطرناک، نورپردازی ضعیف، جعبههای سقوطی یا هر وضعیت دیگری که کارکنان، محصولات یا فناوری ممکن است به آسیب ببینند.
برای انجام تجزیه و تحلیل دقیق در مدیریت ریسک، میتوانید از چندین روش مختلف استفاده کنید:
1. از لیستی مانند لیست فوق برای بررسی کردن استفاده کنید تا ببینید آیا هر یک از این تهدیدها مرتبط است یا خیر.
2. در مورد سیستمها، فرآیندها یا ساختارهایی که استفاده میکنید، فکر کنید و خطرات به هر قسمت از آنها را تجزیه و تحلیل کنید. چه ضعفهایی در آنها مشاهده میشود؟
3. از دیگرانی که ممکن است دیدگاههای مختلفی داشته باشند، سوال کنید. اگر دارید یک تیم را هدایت میکنید، نظرات افراد خود را جویا شوید و از دیگران در سازمان خود یا افرادی که پروژههای مشابه را اجرا کردهاند، مشورت بگیرید.
ابزارهایی مانند تحلیل SWOT، تحلیل حالت و اثرات شکست، PMESII-PT و تحلیل PEST نیز میتوانند به شما در شناسایی تهدیدها در مدیریت ریسک کمک کنند، تحلیل سناریو هم به شما کمک میکند تا تهدیدهای ممکن در آینده را بررسی کنید.
2. تخمین ریسک
پس از شناسایی تهدیدهایی که در معرض آنها قرار دارید، باید احتمال وقوع این تهدیدها را محاسبه کرده و همچنین تأثیر ممکن آنها را ارزیابی نمایید.
یک راه برای انجام این کار، تخمین دقیقترین احتمال وقوع رویداد را انجام داده و سپس این مقدار را در هزینه تصحیح موقعیت در صورت وقوع ضرب کرد. این به شما یک مقدار برای ریسک میدهد:
مقدار ریسک = احتمال وقوع رویداد x هزینه وقوع رویداد
به عنوان مثالی ساده، تصور کنید که یک ریسک شناسایی کردهاید که اجاره ملک شما ممکن است به طرز قابل توجهی افزایش یابد.
شما فکر میکنید که احتمال وقوع این اتفاق در طول سال آینده 80 درصد است، چرا که مالکیت مستأجران دیگر را به تازگی افزایش داده است. اگر این اتفاق بیفتد، کسب و کار شما به مبلغ 500,000 دلار اضافی هزینه خواهد کرد.
بنابراین مقدار ریسک افزایش اجاره به شرح زیر است:
0.80 (احتمال وقوع رویداد) x 500,000 دلار (هزینه وقوع رویداد) = 400,000 دلار (مقدار ریسک)
همچنین میتوانید از نمودار تأثیر/احتمال ریسک برای ارزیابی در مدیریت ریسک استفاده کنید. این به شما کمک میکند تا تشخیص دهید کدام ریسکها باید بر روی آنها تمرکز کنید.
در این مرحله عجله نکنید. تا جایی که ممکن است، اطلاعات بیشتری را جمع آوری کنید تا بتوانید بهدقت احتمال وقوع یک رویداد و هزینههای مرتبط را تخمین بزنید. اگر وسیلهای دقیق برای پیشبینی ندارید، از دادههای گذشته به عنوان راهنما استفاده کنید.
فواید مدیریت ریسک
مدیریت کردن ریسک دارای فواید متعددی است که برای یک سازمان بسیار حیاتی و مهم است. برخی از فواید آن عبارتند از:
1. کاهش خطرات و خسارات
با شناسایی و ارزیابی ریسکها، سازمان میتواند برنامهها و راهکارهایی را برای کاهش خطرات و خسارات مرتبط با آنها تعیین کند. این اقدامات میتوانند بهبود ایمنی، کاهش ضایعات مالی، حفظ سلامت و ایمنی کارکنان و بهبود عملکرد سازمان را به همراه داشته باشند.
2. افزایش قابلیت اطمینان
با مدیریت ریسک، سازمان میتواند بهبود قابلیت اطمینان فرآیندها، سیستمها و فعالیتهای خود را تضمین کند. این امر میتواند به کاهش اختلالات و توقفات در عملکرد سازمان، افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای ناشی از خرابیها و تعمیرات ناگهانی منجر شود.
3. بهبود تصمیمگیری
مدیریت کردن ریسک باعث میشود که سازمان به طور دقیقتر و مطمئنتر تصمیمهای خود را بگیرد. با داشتن اطلاعات دقیق و قابل اعتماد درباره ریسکهای موجود، سازمان میتواند تصمیمات استراتژیک، مالی و عملیاتی خود را بهبود دهد و به راحتی به تغییرات و شرایط ناگوار واکنش نشان دهد.
4. افزایش اعتماد عمومی
با داشتن یک سیستم مدیریتی قوی و موثر ریسک ، سازمان میتواند اعتماد عمومی را به خود جلب کند. اعتماد عمومی میتواند به تسهیل روابط با مشتریان، سهامداران، نهادهای نظارتی و جامعه در کل کمک کند و به سازمان در جذب منابع مالی و توسعه فعالیتهای خود کمک کند.
5. رشد و توسعه پایدار
با مدیریت ریسک، سازمان میتواند بهبود پایداری و استقرار بلندمدت خود را تضمین کند. با کاهش خطرات و خسارات، سازمان میتواند به طور مستدام در حفظ و توسعه سهم بازار و رقابت قویتر در صنعت و رشد سازمانی پیشرفت کند.
یعنی مدیریت کردن ریسک باعث میشود که سازمان بتواند بهبود عملکرد خود را تضمین کند، خطرات را کاهش دهد و فرصتهای جدید را به دست آورد. این فرآیند برای هر سازمانی از اهمیت بالایی برخوردار است و به عنوان یک استراتژی مدیریتی برجسته محسوب میشود.
عواقب مدیریت نکردن ریسک
مدیریت نکردن ریسک در سازمانها میتواند عواقب جدی و نامطلوبی داشته باشد. برخی از عواقب مدیریت نکردن ریسک در سازمانها عبارتند از:
1. خسارات مالی
عدم شناسایی و مدیریت نکردن ریسکها میتواند منجر به خسارات مالی جدی برای سازمان شود. برای مثال، عدم مدیریت ریسکهای مرتبط با تغییرات قیمت، تحریمها، نوسانات بازار و سایر عوامل میتواند به ضررهای مالی قابل توجهی منجر شود که ممکن است برای سازمان بهبود پذیری دشواری داشته باشد.
2. آسیب به شهرت و اعتبار
مدیریت نکردن ریسکها میتواند به آسیب شهرت و اعتبار سازمان بیانجامد. اگر سازمان قادر به مدیریت کردن ریسکهای مرتبط با امنیت اطلاعات، حفظ حریم خصوصی مشتریان، تامین زنجیره تأمین و سایر مسائل مربوط به اخلاقیات کسب و کار نباشد، این موضوع میتواند منجر به از دست دادن اعتماد مشتریان، سهامداران و به مرور زمان کل شرکت شود.
3. تضعیف عملکرد سازمانی
مدیریت نکردن ریسکها میتواند به تضعیف عملکرد سازمانی منجر شود. ریسکهای نادیده گرفته شده میتوانند باعث اختلال در فرآیندها، توقفات در تولید و عملکرد نامناسب سازمان شوند. این موضوع میتواند به کاهش بهرهوری، افزایش هزینهها و کاهش سودآوری منجر شود.
4. تهدید به ایمنی و سلامت
عدم مدیریت ریسکهای مرتبط با ایمنی و سلامت میتواند به تهدید جدی برای کارکنان و افراد مرتبط با سازمان تبدیل شود. این موضوع میتواند به آسیبهای جسمی و روانی، تصادفات کاری و مشکلات بهداشتی و ایمنی منجر شود که علاوه بر آسیب به افراد، باعث کاهش محبوبیت سازمان نیز میشود.
5. عدم مقاومت در برابر تغییرات
مدیریت نکردن یا مدیریت ضعیف ریسک میتواند باعث عدم آمادگی سازمان برای مواجهه با تغییرات و شرایط ناگوار شود. با شناسایی و مدیریت کردن ریسکها، سازمان میتواند برنامهها و راهکارهایی را برای مقابله با تغییرات و شرایط ناگوار تعیین کند. عدم توانایی سازمان در تطبیق و تغییر باعث از دست دادن فرصتهای جدید و رشد میشود.
میزان تحمل ریسک در مقابل ظرفیت ریسک
ظرفیت ریسک نشاندهنده آمادگی پذیرش ریسک توسط یک سازمان است؛ یعنی سطح ریسکی که کسب و کار آماده است در حین عملیات تحمل کند. این یک چارچوب ارائه میدهد تا فرآیندهای تصمیمگیری را با کمک تیمهای فناوری اطلاعات در هنگام ارزیابی و مدیریت ریسکها، هدایت کند.
تحمل ریسک به میزان خاصی از ریسک اشاره دارد که یک سازمان میتواند در یک پروژه، فعالیت یا بازه زمانی مشخص تحمل کند. آن را میتوانید به عنوان ظرفیت کلی برای تحمل زیانها یا وقایع معکوس بدون افت دستاوردهای شرکت، پایداری مالی و عملکردهای اصلی تصور کنید.
تفاوت این دو مثل مشخص کردن حداکثر سرعت در مقابل سرعت واقعی است. حداکثر سرعت در یک جاده ممکن است 120 کیلومتر در ساعت باشد؛ این مجموعه ظرفیت کلی ریسک است. با این حال در عمل، رانندگان در زمانها و مکانهای مختلف ممکن است کمی از حداکثر سرعت بیشتر بروند؛ این متناسب با تحمل ریسک است. تحمل ریسک بیشتر به معنی امکان رانندگی با سرعت بیشتر در مواقع محدود است – و احتمالاتی چون تصادفات یا تخلفات سرعت نیز وجود دارد.
یک نکته مهم دیگر در بحث تحمل ریسک در مقابل ظرفیت ریسک این است که تحمل ریسک یک زیرمجموعه از ظرفیت ریسک است. اندازهگیری تحمل ریسک به شما کمک میکند محدوده قابل قبولی از فضای خارج ریسک را با ابتکارات خاص خود تعیین کنید.
باورهای غلط درباره مدیریت ریسک
در هنگام مدیریت تهدیدها و عدم قطعیتهای مرتبط با پروژهتان، به خاطر داشته باشید که واقعیت را با داستانهای خیالی اشتباه نگیرید. متأسفانه، درباره مدیریت ریسک افکار غلطی شکل گرفتهاند. همانند بسیاری از باورهای غلط، این تفکرات نیز بر پایهای از حقایق ساخته شدهاند، اما بسیار دور از واقعیت قرار دارند.
در زیر ده باور غلط مرتبط با ریسک را ذکر کردهایم و چگونگی تضاد با آنها را شرح دادهایم:
۱. همه ریسکها بد هستند
این تفکر وجود دارد که ریسکها چالشهای بالقوه هستند و اگر وقوع پیدا کنند، مشکل پیش میآید. برای پروژهها، ریسکها به تهدیدهای بودجه و برنامه زمانی معنا میشوند و نتیجه وقوع یک ریسک با به معنای هزینه بیشتر یا تأخیر است.
حتی زمانی که اهداف دیگری را مثل عملکرد، ایمنی یا انطباق با مقررات در نظر بگیریم، ریسک اخبار بدی برای پروژه است.
اما با این اندیشه که ریسک «عدم قطعیتی مهم است»، به نتیجهای متفاوت میرسیم. برخی از عدم قطعیتها ممکن است اگر اتفاق بیافتند، نتایج مفیدی داشته باشند که در زمان یا پول صرفهجویی کنند، عملکرد یا ایمنی را ارتقا دهند یا به ما در دستیابی به اهداف پروژه کمک کنند.
مدیریت ریسک بهترین شیوه شناخته شده این است که ریسک شامل هم تهدیدها و هم فرصتها است و هر دو باید از طریق فرآیند ریسک به صورت فعال مدیریت شوند.
۲. مدیریت ریسک وقت تلف کردن است
گاهی این تفکر وجود دارد که بیشتر ریسکها خارج از کنترل ما هستند و نباید وقت خود را صرف تلاشهایی کنیم که به پیشبینی آنها اختصاص دارد. به جای اینکه به مدیریت بحران اکتفا کنیم و مسائل را پس از وقوع مورد بررسی قرار دهیم، میتوانیم از مدیریت در ریسک استفاده کنیم که یک رادار پیشبینی است.
ما میتوانیم از آن برای بررسی آینده نامعلوم استفاده کنیم تا اموری را که ممکن است بر ما تأثیر بگذارد، تشخیص دهیم و به ما وقت کافی برای آمادهشدن و اقدام عملی را بدهد. ما میتوانیم برنامههای مدونی را توسعه دهیم و آماده باشیم تا به تهدیدهای ممکن یا فرصتهای مهم پاسخ دهیم.
۳. چیزی که نمیدانید به شما آسیب نمیزند
برخی میگویند: «ما به قدری درگیر مدیریت آنچه که میدانیم هستیم که وقتی برای فکر کردن به مسائل دیگر وقت نداریم.» اما در واقع امید به آینده و خوشبینی استراتژی نیست! عدم قطعیتها در دنیایی که ممکن است به ما و پروژههایمان به شدت آسیب بزنند، وجود دارند.
رویدادهای غیرمنتظره میتوانند تأخیرهای عمدهای ایجاد کنند، منجر به هزینههای اضافی قابل توجه شوند یا حتی تصادفاتی جبرانناپذیر ایجاد کنند. عدم تشخیص و مدیریت ریسکها باعث بروز مشکلات قابل اجتناب یا از دست دادن فوایدی میشود که میتوانست جلوی آن گرفته شود. نداشتن اطلاعات درباره ریسکهایی که در معرض آنها قرار داریم، ممکن است بسیار هزینهبر باشد.
۴. مدیر ریسک، ریسکها را مدیریت میکند
برخی فکر میکنند همانطور که مدیر پروژه، پروژه را مدیریت میکند یا مدیر کیفیت، کیفیت را کنترل میکند، همچنین مدیر ریسک، ریسکها را مدیریت میکند. این به این معنی است که بقیه تیم، اگر یک مدیر ریسک (یا هماهنگکننده ریسک) داشته باشند، در پروژه نیازی به نگرانی درباره ریسک ندارند. اما این تفکر اشتباه است.
هیچ راهی وجود ندارد که یک شخص بتواند تمام ریسکهای یک پروژه را درک یا مدیریت کند، حتی اگر کاملاً متخصص باشد. بلکه ریسکها باید توسط افرادی که آنها را درک میکنند و میتوانند به طور موثر با آنها برخورد کنند، مدیریت شوند.
هر عضوی از تیم پروژه باید توانایی مدیریت ریسک کار خود را داشته باشد و به شکل گروهی با مدیر ریسک کار کند تا فرآیند ریسک را تسهیل کند و مطمئن شود که کار به درستی انجام میشود.
۵. از همه ریسکها میتوان و باید اجتناب کرد
تفکر اشتباهی در برخی سازمانها وجود دارد که میگوید هرگاه ریسکی در پروژه ما رخ دهد، تنها یک پاسخ امکانپذیر است: اجتناب. ما باید هر چیزی را که لازم است برای اطمینان از عدم وقوع ریسک، بدون توجه به هزینه یا تلاش مورد نیاز، انجام دهیم.
البته همه ریسکها قابل اجتناب نیستند. گاهی اوقات بسیار گرانقیمت یا طولانیمدت خواهد بود که یک ریسک را بهطور کامل اجتناب کنیم، بنابراین استراتژی دیگری مورد نیاز است. گزینههایی برای برخی ریسکها (تهدیدها) وجود دارند مانند انتقال ریسک، کاهش ریسک یا پذیرش ریسک.
بدیهی است که ما نمیخواهیم از برخی دیگر از ریسکها (فرصتها) اجتناب کنیم – اینها باید با مدیریت ریسک صحیح بهرهبرداری، اشتراکگذاری یا تقویت شوند.
۶. پروژههای ما خطرناک نیستند
گاهی این تفکر پیش میآید که عدم وجود ریسک نشانهای از موفقیت مدیر پروژه و پروژهای خوب است. در جایی که ریسک سر بزند، باید به سرعت از بین برود، تا بتوانیم به بهشت عدم ریسک بازگردیم.
در صورتی که ریسک در همه پروژهها تعبیه شده است، زیرا ما تلاش میکنیم تا با منابع محدود، محدودیتهای تضادی و سایر نهادههای رقابتی، یک خدمت یکتا، محصول یا نتیجه ایجاد کنیم. ریسک همچنین به پاداش متصل است، زیرا ما ریسک را برای ایجاد ارزش به عهده میگیریم. بنابراین پروژه با ریسک صفر امکانپذیر نیست.
7. طرح اضطراری برای ضعیفهاست
برخی مدیران تصور میکنند مدیر پروژه قوی داخل سقف بودجه و زمانبندی میماند و به همه اهداف دست پیدا میکند. اختصاص زمان یا پول برای مواردی که ممکن است هرگز اتفاق نیفتد، بیهوده است.
اما در واقع حتی بهترین مدیر پروژه نمیتواند آینده را به طور کامل پیشبینی کند. اتفاقات غیرمنتظره رخ میدهند و تمام پروژهها دارای ریسک و نیازمند به مدیریت ریسک هستند. بنابراین داشتن بودجه ریسک خاص برای ریسکهای شناخته شده، و همچنین مبلغ اضطراری برای ریسکهای ناشناخته، نشانه دوراندیشی و مدیریت است، نه ضعف.
8. مدیریت ریسک کار نمیکند
برخی به تجربههای قبلی خود در این زمینه استناد میکنند: «ریسکهایی که شناسایی کردیم هرگز اتفاق نیفتاد، و اتفاقاتی که افتاد، در ثبت ریسک نبود. پاسخهای ما به اتفاقات پیشبینی نشده، تفاوتی در نتایج پروژه ایجاد نکرد، بنابراین تسلیم شدیم.»
فرآیند ریسک میتواند در شناسایی ریسکهای واقعی شکست بخورد. بنابراین نیاز داریم به بررسی آنچه که مردم نگران هستند (تهدیدها) یا مشتاقانه انتظار دارند (فرصتها) بپردازیم.
همچنین نیاز داریم به ایجاد و اجرای اقدامات هدفمندی که روند شناسایی و ارزیابی ریسک ما را تغییر دهد. وقتی ریسکهای واقعی را شناسایی کنیم و پاسخهای موثر به آنها را اجرا کنیم، مدیریت ریسک احتمال موفقیت پروژه ما را به حداکثر میرساند.
مدیریت ریسک و انواع آن
در مدیریت کردن ریسک، 5 نوع اصلی وجود دارد. هر کدام از آنها در جایگاه و موقعیت خاص خود کاربرد دارند. با این موارد آشنا شوید و اگر مایلید دانش عمیقتری در رابطه با این موارد داشته باشید، خواندن مقاله What are the Essential Techniques of Risk Management به شما کمک میکند.
۱. قبول ریسک (پذیرش ریسک)
قبول ریسک به معنای تصمیمگیری یک سازمان برای پذیرش خطرات مرتبط با یک وضعیت خاص است. در این نوع مدیریت بر ریسک، شرکت تشخیص داده است که هزینه و تلاش برای کاهش احتمال وقوع رویدادهای مرتبط با ریسک، ارزش آن را ندارد. اگر تصمیم به پذیرش ریسک کنید، تعدادی راه برای کاهش تأثیر آن وجود دارد.
۲. انتقال ریسک
انتقال ریسک به معنای انتقال خطر به طرف دیگری است، مثل از طریق بیمه. به عنوان مثال، وقتی یک فرد یا سازمان بیمه میگیرد، خطر مالی مرتبط با یک وقوع ناخوشایند به شرکت بیمه منتقل میشود.
۳. اجتناب از ریسک
اجتناب از ریسک به معنای اقداماتی است که یک سازمان برای جلوگیری یا اجتناب از وقوع یک خطر خاص مانند آسیب، بیماری یا مرگ در طی فرآیند مدیریت ریسک انجام میدهد. شرکت با انجام اینگونه اقدامات، خطرات را از طریق عدم مشارکت در فعالیتها یا وضعیتهای خطرناک کاهش میدهد.
۴. کاهش ریسک و پیشگیری از ضرر
پیشگیری از ضرر و کاهش ریسک به معنای اقدامات یا روشهایی است که یک سازمان برای کاهش تأثیر یک خطر خاص که وقوع پیدا میکند، انجام میدهد. این به نوعی قبول ریسک را شامل میشود زیرا خطر وجود دارد، اما همچنین به کاهش و کنترل انتشار ضرر متمرکز میشود.
۵. تقسیم ریسک
تقسیم ریسک به معنای توزیع ریسک کلان به تیمها است. این روش بار وقوع اتفاقات مشکلساز را از یک بخش به بقیه تیم منتقل میکند، تا کسانی که میتوانند در حل مشکل کمک کنند و پشتیبانی ارائه دهند، بتوانند به کنترل این خطرات کمک کنند.
۱۰ نوع استراتژی در مدیریت ریسک
مدیریت ریسک استراتژیهای متعددی دارد، هر کدام فواید و کاربردهای خود را دارند که به تناسب موقعیت از آنها استفاده میشود. در ادامه 10 نوع از این استراتژیها آمده اند:
نوع ۱: آزمایشهای کسب و کار
آزمایشهای کسب و کاری به عنوان یک استراتژی مدیریت مفید ریسک برای اجرای سناریوهای «چه میشود اگر…؟» به منظور ارزیابی نتایج مختلف تهدیدها یا فرصتهای بالقوه استفاده میشود. از تیمهای فناوری اطلاعات تا تیمهای بازاریابی، گروههای کاری متعددی در انجام آزمایشهای کسب و کار ماهر هستند. تیمهای مالی همچنین آزمایشها را برای ارزیابی بازگشت سرمایه یا سنجههای مالی دیگر انجام میدهند.
نوع ۲: تأیید تئوری
استراتژیهای تأیید تئوری با استفاده از پرسشنامهها و نظرسنجیهای گروهها برای بهدست آوردن بازخورد بر اساس تجربه انجام میشود. اگر محصول یا خدمات جدیدی توسعه داده شده یا بهبودهایی انجام شده باشد، منطقی است که بازخورد مستقیم، به موقع و مرتبط از کاربران نهایی را برای کمک به مدیریت چالشها و نقاط ضعف طراحی و بهطور نتیجه مدیریت بهتر ریسکها به دست آورید.
نوع ۳: حداقل توسعه محصول قابل دوام
توسعه سیستمهای پیچیده با ویژگیهای مورد نیاز همیشه بهترین مسیر نیست. یک استراتژی مدیریت ریسک خوب ساخت محصولات با استفاده از ویژگیهای اصلی که برای اکثر مشتریان مناسب و مفید خواهد بود، را در نظر میگیرد (MVP). این به کنترل پروژهها کمک میکند، بار مالی را کمینه میکند و به شرکتها کمک میکند تا سریعتر به بازار برسند.
نوع ۴: جداسازی و ایزوله کردن ریسکهای شناساییشده
تیمهای فناوری اطلاعات به تعاملات داخلی و خارجی برای جداسازی شکافهای امنیتی یا فرآیندهای نادرست که باعث ایجاد آسیبپذیری میشوند، عادت دارند. با انجام این کار، آنها ریسکهای امنیتی را به صورت پیشگامانه و پیش از وقوع یک حادثه مخرب و هزینهبر، شناسایی میکنند.
نوع ۵: ایجاد بخشبندی در پروژه
چه پروژه فناوری یا حسابرسی باشد، مدیران پروژه نیاز به ایجاد یک پنجره ایمنی یا بخشبندی کردن پروژه در فرآیند مدیریت ریسک دارند. پنجرههای ایمنی با اطمینان از اینکه فعالیتها در دامنه موردنظر باقی میمانند، ریسکها را کاهش میدهند. بسته به پروژه، پنجرهها یا بخشها میتوانند مالی، مختص منابع یا زمانی باشند. هدف از این کار اطمینان حاصل کردن از عدم وجود مشکلات غیرمنتظره است که میتواند منجر به ریسکهای پیشبینینشده شود.
نوع ۶: تجزیه و تحلیل داده
جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها عناصر کلیدی در ارزیابی و مدیریت انواع گوناگون ریسکها است. به عنوان مثال، تجزیه و تحلیل کیفی ریسک میتواند به شناسایی ریسکهای پروژه پتانسیلی کمک کند. انجام تجزیه و تحلیل کیفی دقیق کمک میکند تا ریسکها شناسایی و اولویتبندی شوند، و استراتژیهایی برای مدیریت، پایش و بازنگری آنها تعیین و توسعه داده شود.
نوع ۷: تجزیه و تحلیل ریسک و پاداش
انجام تجزیه و تحلیل ریسک در مقابل پاداش یک استراتژی مدیریت ریسک است که به شرکتها و تیمهای پروژه کمک میکند تا فواید و معایب یک اقدام را قبل از سرمایهگذاری منابع، زمان یا پول کشف کنند. این مسئله نه تنها در مورد ریسکها و پاداشهای سرمایهگذاری در فرصتها است، بلکه درباره ارائه نگاهی به هزینه فرصتهای از دست رفته نیز است.
نوع ۸: یادگیری از تجربیات
با هر فعالیت یا پروژهای که شرکت شما انجام میدهد یا رها میکند، حتماً درسهایی برای یادگیری وجود خواهد داشت. این درسها ابزاری ارزشمند هستند که میتوانند ریسکها را در پروژهها یا کارهای آینده به شدت کاهش دهند – اما درسها تنها در صورتی مفید هستند که تیمها وقت کافی را برای ثبت آنها، بحث کردن درباره آنها و توسعه برنامه اقدامات برای بهبود بر اساس آنچه یادگرفته شده است، بگذارند.
نوع ۹: برنامهریزی برای شرایط ضروری
اگرچه داشتن یک برنامه عالی است، اما اغلب کافی نیست زیرا همه چیز همیشه به طور دقیق طبق برنامه پیش نمیرود. شرکتها باید آماده باشند که برنامههای چندگانه یا گزینههایی بر اساس سناریوهای مختلف در استراتژی مدیریت ریسک خود داشته باشند.
برنامهریزی برای شرایط ضروری به معنای پیشبینی اشکالاتی است که به طور ناگهانی رخ خواهند داد و برنامههای جایگزینی را برای شرایط غیرمنتظره که ممکن است به وجود آید، برنامهریزی کنید تا پاسخ و بازیابی موفق را ممکن سازید.
نوع ۱۰: استفاده از «بهترین روشها» (Best Practices)
دلیلی وجود دارد که «بهترین روشها» ذیل استراتژیهای مدیریت کردن ریسک ذکر شدهاند. اینها راههای امتحانشده و تست شدهای برای انجام کارها هستند. بهترین روشها و موارد بررسی شده، ممکن است از صنعت به صنعت و از پروژه به پروژه متفاوت باشند، اما همیشه تضمین میکنند که شرکتها نیازی به ایجاد دوباره چرخ ندارند و در نهایت ریسکها را کاهش میدهند.
مدیریت موثر ریسک همیشه برای موفقیت در هر شرکت و صنعت بسیار حیاتی بوده است. توانایی شناسایی و ارزیابی صحیح ریسکها، اشتباهات را کاهش میدهد و پول، زمان و منابع ارزشمند را صرفهجویی میکند. همچنین تصمیمگیران و تیمهای آنها را روشنتر میکند و به رهبران کمک میکند تا فرصتها و اقدامات موردنیاز خود را تشخیص دهند.
شیوههای بهترین عملکرد در مدیریت ریسک (بهترین روشها) best practices
برای ایجاد یک برنامه مدیریت موثر ریسک ، به این شیوههای مدیریت ریسک توجه کنید.ایجاد فرهنگ آگاهی از ریسک قوی
یک گام اساسی در هر برنامه مدیریت موثر ریسک ، توسعه یک فرهنگ قوی از ریسک است. فرهنگ ریسک اغلب به عنوان ارزشها، باورها و ویژگیهای مشترک درباره ریسک در سراسر سازمان تعریف میشود. مدیریت ارشد و هیئت مدیره مسئول ایجاد فرهنگ شرکت از بالا هستند، که باید از بالا به پایین از سایر اعضای سازمان منتقل شود.
آگاه کردن ذینفعان از فرایند
برای مدیریت موثر ریسک، ذینفعان کلیدی را از ابتدای هر مرحله مشغول کنید. ذینفعان از انواع مختلف داخل و خارج از سازمان شامل کارکنان، مشتریان، فروشندگان و غیره میآیند.
تعیین سیاست های مناسب مدیریت ریسک
داشتن نقشها، مسئولیتها و الگوهای خوب تعریف شده، برای یک استراتژی جامع مدیریت ریسک حیاتی است. این تعریف به شما در شناسایی تمام خطرات که ممکن است بر کسب و کار شما تأثیر بگذارند، ارزیابی مداوم تأثیر این خطرات و چگونگی کاهش آنها کمک خواهد کرد.
ارتباطات
آگاهی سازمانی از خطرات و استراتژیهای کاهش آنها ضروری است تا تأیید و پذیرش انجام شود.
ارزیابی و پایداری
فرآیندهای شفاف نظارت بر خطرات اطمینان حاصل میکنند که تمام اقدامات به اندازه مورد انتظار کار میکنند. مدیریت بر ریسک یک فرآیند پیوسته و پایدار است.
مهارتهای مورد نیاز برای مدیریت ریسک
برای مدیریت کردن ریسک به مجموعهای از مهارتها نیاز است که تقویت و پرورش هرچه بیشتر آنها، مدیران را برای ریسک متخصصتر و آمادهتر میکند. از اساسیترین و مهمترین این مهارتها به این موارد اشاره میکنیم:
تفکر استراتژیک
مدیران در مدیریت ریسک علاوه بر شناسایی ریسکها و پتانسیلهای آنها، باید با تیم مدیریتی همکاری کرده و استراتژیهایی برای کاهش خطرات ارائه دهند. این استراتژیها معمولاً اقداماتی را شامل میشوند که تأثیرات بلندمدتی بر سازمان دارند. در واقع، مدیران ریسک باید راهکارهایی ارائه دهند که به نحو مناسبی در طراحی آینده شرکت در نظر گرفته شده باشند. همچنین، آنها باید فرصتهایی که با ریسکها مرتبط هستند را هم تشخیص داده و بهرهبرداری از آنها را ممکن سازند.
مهارتهای تحلیلی
برای پیشبینی و ارزیابی ریسکها، نیازمند مهارت در تجزیه و تحلیل دادهها هستیم. با استفاده از این مهارت، مدیران ریسک، قادر به انجام تصمیمگیریهای استراتژیک و موفق در مورد آینده خواهند بود. همچنین، این مهارت به آنها کمک میکند تا نقاط ضعف و نیازمندیهای تحقیقاتی را در دادهها شناسایی کرده و بهبود بخشهای مختلف را مدیریت کنند. تجزیه و تحلیل دقیق دادهها به طور معمول منجر به تصمیمگیری بهتر و موفقتر درباره ریسکها خواهد شد.
مهارتهای ارتباطی
مدیران ریسک مسئولیت انتقال اطلاعات مربوط به ریسکها و استراتژیهای کاهش آنها به افراد دیگر در سازمان را دارند. آنها باید توانایی ارتباط موثر با افراد مختلف از جمله مدیران ارشد و کارمندان سطح پایین را داشته باشند. برای این منظور، مهارتهای خوبی در ارتباطات نوشتاری و شفاهی به ضرورت دارد تا بتوانند از ابزارهای مختلف برای ارتباط با تیم مدیریت ریسک و بخشهای دیگر استفاده کنند.
مهارت حل مسئله
وقتی یک مدیر ریسک با یک خطر مواجه میشود، باید راهحلهای مختلفی را برای مدیریت آن در نظر بگیرد. این شامل تجزیه و تحلیل دقیق ماهیت و علت خطر، طراحی استراتژیهای کاهش یا از بین بردن آن و اجرای این استراتژیها میشود. مهارتهای حل مسئله به تفکر انتقادی، تمرکز و توانایی در حل مشکلات نیاز دارد.
دانش مالی
ریسکهای مالی در همه انواع کسب و کار وجود دارند، از این رو مدیران ریسک باید دانش کافی در زمینه مالی داشته باشند تا بتوانند این ریسکها را شناسایی و مدیریت کنند. آنها باید بین ریسکهای قابل مدیریت و غیرقابل مدیریت تمایز قائل شوند. بیشتر کارفرمایان به دنبال مدیرانی با دانش مالی قوی برای مدیریت ریسکها هستند.
آموزش و پیشرفت مداوم
هدف از مدیریت کردن ریسک این نیست که تمام خطاها را از بین ببرید. اما میتوانید از تجربیات گذشته خود بهره بگیرید و راهکارهای بهتری را برای آینده طراحی کنید. از روش SMART برای تعیین اهداف استفاده کنید تا بتوانید پیشرفت خود را بسنجید و بهبود بخشید.
با مطالعه و پژوهش در زمینههای مختلف مانند مقررات صنعت، تغییرات اقتصادی، ترجیحات مشتریان و ویژگیهای محصولات، میتوانید به مهارتهای خود افزوده و بهبود ببخشید. این اطلاعات به شما کمک خواهد کرد تا استراتژیهای موثرتری برای مدیریت کردن ریسکها ارائه دهید.
توانایی کار تحت فشار
مدیریت ریسک معمولاً با استرس و فشار زیادی همراه است، چرا که هر تصمیم اشتباه میتواند عواقب جدی داشته باشد. مدیران ریسک باید توانایی کار تحت فشار را داشته باشند و بتوانند با استفاده از مهارتهایی که دارند به وظایف خود پایبند باشند.
مدیریت ریسک سازمانی (Enterprise Risk Management)
مدیریت بر ریسک شامل درک، تجزیه و تحلیل و رفع ریسک است تا اطمینان حاصل شود که سازمانها به اهداف خود دست پیدا کنند. بنابراین، باید با پیچیدگی و نوع سازمان مرتبط و در تناسب باشد. مدیریت سازمانی ریسک (ERM) به عنوان یک رویکرد یکپارچه و متصل، برای مدیریت کردن ریسک در سراسر یک سازمان و شبکههای توسعهیافته آن تلقی میشود.
ERM به صورت استراتژیک و از دیدگاه کلان شرکت یا سازمان به این بحث نگاه میکند. این رویکرد از بالا به پایین به هدف شناسایی، ارزیابی و آمادهسازی برای تلفات، خطرات، مخاطرات و دیگر پتانسیلهای خطری میپردازد که ممکن است با عملکرد و اهداف یک سازمان تداخل داشته باشد یا منجر به تلفات شود.
مدیریت ریسک سازمانی به رویکرد جامع میپردازد و از تصمیمگیری در سطح مدیریت استفاده میکند که لزوماً برای یک واحد یا بخش خاص از کسب و کار نیست. بنابراین، به جای اینکه هر بخش از سازمان و هر پروژه مسئول مدیریت کردن ریسک خود باشد، نظارت سراسری در اولویت قرار میگیرد.
صنایع متنوعی نظیر هوانوردی، ساخت و ساز، بهداشت عمومی، توسعه بینالمللی، انرژی، امور مالی و بیمه همگی از ERM استفاده کردهاند.
بنابراین، ERM میتواند به کاهش ریسک کل سازمان و شناسایی فرصتهای منحصر به فرد سازمان کمک کند. ارتباط و هماهنگی بین واحدهای مختلف سازمان کلیدی برای موفقیت ERM است، زیرا تصمیمات ریسکی که از مدیریت ارشد میآید ممکن است با ارزیابیهای هر بخش مغایرت داشته باشد. شرکتهایی که از ERM استفاده میکنند معمولاً یک تیم مدیریت ریسک سازمانی اختصاصی دارند که نظارت بر عملکرد شرکت را بر عهده دارد.
مدیریت ریسک سنتی در مقابل مدیریت ریسک سازمانی
در «مدیریت سنتی ریسک »، خطرات به صورت مستقل، مورد بررسی قرار میگیرند. رهبران کسب و کار به نظارت بر بخشهای خاصی میپردازند (مثال: CFO برای خطر مالی، COO برای خطر عملیاتی) سیستمهایی برای مدیریت انواع خاص خطرات مرتبط با حوزه مسئولیت خود ایجاد میکنند.
کسبوکارهای مدرن با مجموعهای متنوع از ریسکها و خطرات بالقوه روبهرو هستند. در گذشته، شرکتها به طور سنتی از طریق مدیریت هر بخش کسبوکار به مدیریت خطرات خود پاسخ میدادند. مدیریت سازمانی ریسک از شرکتها میخواهد تمام ریسکهایی را که در برابر آنها قرار دارند، شناسایی کنند. همچنین، مدیریت در مورد اینکه کدام ریسکها باید به صورت فعال مدیریت شوند تصمیمگیری میکند.
مدیریت ریسک سازمانی به هر واحد کسبوکار به عنوان یک پرتفولیو در داخل شرکت نگاه میکند و سعی دارد درک کند چگونه ریسکها با واحدهای کسبوکار ارتباط برقرار میکنند و همپوشانی دارند. همچنین، قادر به شناسایی عوامل ریسک بالقوهای است که توسط هیچ واحد فردی دیده نشده است.
شرکتها سالهاست که ریسک را مدیریت میکنند. مدیریت سنتی ریسک بر ارزیابی و کسبوکار و سپس گزارش به مدیرعامل تکیه داشته است. اخیراً، شرکتها شروع به درک نیاز به رویکرد جامعتر کردهاند.
در ادامه تفاوتهای اصلی بین مدیریت سنتی ریسک و مدیریت سازمانی ریسک آورده شده است:
-مدیریت سنتی ریسک بیشتر به صورت واکنشی است و هدف آن جلوگیری از تکرار وقوع حوادث است. مدیریت سازمانی ریسک سعی دارد درخطرات آینده را پیشبینی و جلوگیری کند.
-مدیریت سنتی ریسک بر روی اجتناب از ریسک تمرکز دارد. مدیریت سازمانی ریسک همچنین به خطرات و فرصتها توجه دارد، که آن را تعادلتر میکند.
– مدیریت سازمانی ریسک دیدگاهی کلی از کل سازمان دارد و به صورت از بالا به پایین است، در حالی که مدیریت ریسک سنتی ممکن است تنها بر یک حوزه خاص تمرکز کند.
– مدیریت سنتی ریسک به صورت استاندارد و ثابت است. مدیریت سازمانی ریسک پویاتر، چابکتر و قابل تطبیق با شرایط و سازمانهای مختلف است.
اجزای مدیریت ریسک سازمانی
چارچوب مدیریت سازمانی ریسک COSO هشت بخش اصلی دارد که آنها را شناسایی میکند و تعیین میکند که یک شرکت چگونه باید به ایجاد شیوههای مدیریت کردن ریسک خود نگریسته و به پیش برود.
محیط داخلی
محیط داخلی یک شرکت، جو و فرهنگ سازمانی در داخل شرکت است که توسط کارکنان آن تشکیل شده است. این مسئولیت تعیین کننده این است که شرکت چه میزان تمایل به ریسک دارد و چه فلسفه مدیریتی درباره پذیرش ریسک دارد.
محیط داخلی ممکن است توسط مدیران بالاتر یا هیئت مدیره تعیین شود و در سراسر یک سازمان انطباقپذیر است، اگرچه اغلب از طریق اقدامات کلیه کارکنان نمایان میشود.
تعیین اهداف
هنگامی که یک شرکت هدف خود را تعیین میکند، باید اهدافی تعیین کند که از مأموریت و اهداف شرکت پشتیبانی کنند. این اهداف سپس باید با تمایل به ریسک شرکت هماهنگ شوند. به عنوان مثال، یک شرکت جسور که برنامههای استراتژیک بلندمدت دارد، باید آگاه باشد که ممکن است ریسکهای داخلی یا خارجی با این اهداف بلندمدت مرتبط باشد.
به عنوان پاسخ، شرکت میتواند تدابیری را با هدف دستیابی به آنچه که میخواهد انجام دهد، مانند استخدام پرسنل نظارتی اضافی برای حوزههای گسترشی که در حال حاضر با آنها آشنایی ندارد.
شناسایی رویدادها
رویدادهای مثبت میتوانند تأثیر زیادی بر یک شرکت داشته باشند. از طرف دیگر، رویدادهای منفی ممکن است به نتایج مخرب در توانایی شرکت برای ادامه فعالیت داشته باشند. راهنمای ERM توصیه میکند که شرکتها نواحی مهم کسبوکار و رویدادهای مرتبط که ممکن است عواقب وخیمی داشته باشند، شناسایی کنند.
ریسک این رویدادها میتوانند مرتبط با عملیات (به عنوان مثال، فاجعههای طبیعی که منجر به تعطیلی موقت دفاتر میشوند) یا راهبردی (به عنوان مثال، مقررات دولتی مرتبط با خط تولید اصلی شرکت) باشند.
ارزیابی ریسک
علاوه بر آگاهی از آنچه ممکن است رخ دهد، چارچوب مدیریت ریسک سازمانی مراحل ارزیابی ریسک را با درک احتمال و تأثیر مالی ریسکها شرح میدهد. این شامل نه تنها ریسک مستقیم (به عنوان مثال، فاجعهای طبیعی که شرکت را غیرقابل استفاده میکند) بلکه ریسکهای باقیمانده (به عنوان مثال، کارکنان ممکن است احساس ایمنی برای بازگشت به شرکت را نداشته باشند) نیز شامل میشود. با اینکه دشوار است، چارچوب ERM شرکتها را تشویق میکند که درصد تغییر و تأثیر مالی ریسکها را به صورت کمّی ارزیابی کند.
پاسخ به ریسک
شرکت میتواند به چهار روش زیر به ریسک پاسخ دهد:
1. شرکت میتواند از ریسک دوری کند
این موجب میشود که شرکت از انجام فعالیتی که ریسک ایجاد میکند، اجتناب کند. مثالی از دوری از ریسک این است که یک شرکت یک خط تولید را تعطیل کرده و فروش یک کالای خاص را متوقف میکند.
2. شرکت میتواند ریسک را کاهش دهد
این موجب میشود که شرکت در فعالیت باقی بماند، اما تلاش کند تا احتمال یا شدت ریسک را به حداقل برساند. مثالی از کاهش ریسک این است که شرکت خط تولید را در حالت عادی نگه داشته و بیشتر در کنترل کیفیت یا آموزش مصرفکننده برای استفاده صحیح از محصول سرمایهگذاری کند.
3. شرکت میتواند ریسک را به اشتراک بگذارد
این موجب میشود که شرکت با نماینده مستقلی در معامله، به منظور کاهش تلفات بالقوه، با پرداخت هزینهای شراکت کند. مثالی از به اشتراک گذاشتن ریسک، خرید یک بیمهنامه است. این شیوه در مدیریت ریسک بسیار رایج است.
4. شرکت میتواند ریسک را قبول کند
این موجب میشود که شرکت نتایج بالقوه را تجزیه و تحلیل کرده و تصمیم بگیرد که آیا ارزش مالی اجرای تدابیر کاهش ریسک را دارد یا خیر. مثالی از قبول ریسک این است که شرکت خط تولید را بدون تغییر در عملیات و به اشتراک گذاری ریسک، باز نگه دارد.
فعالیتهای کنترل
فعالیتهای کنترل، اقداماتی هستند که توسط یک شرکت انجام میشوند تا سیاستها و روشهایی ایجاد کند که در حین کاهش ریسکهای مدیریت عملیات، کارها را نیز انجام دهد. فعالیتهای کنترل، که اغلب به عنوان کنترلهای داخلی نیز شناخته میشوند، به دو نوع فرآیند تقسیم میشوند:
فعالیتهای کنترل پیشگیرانه
این فعالیتها برای جلوگیری از وقوع یک فعالیت مشخص هستند. این کنترلها به هدف کاهش ریسک با جلوگیری از وقوع رویدادهای خاص اجرا میشوند. مثالی از یک فعالیت کنترل پیشگیرانه، یک صفحه کلید یا قفل فیزیکی است که از ورود تمام کارکنان به یک منطقه حساس جلوگیری میکند.
فعالیتهای کنترل شناساییگر
این فعالیتها برای تشخیص وقوع یک عمل خطرناک در مدیریت ریسک قرار دارند. اگرچه اجازه داده میشود که رویداد اتفاق بیفتد (یا اصلاً نباید اتفاق بیفتد، اما باز هم اتفاق میافتد)، کنترلهای شناساییگر ممکن است مدیریت را به هشدار بیاورند تا مراحل پیگیری مناسب انجام شود. مثالی از کنترل شناساییگر، زنگ هشدار برای اتاق و… هستند.
اطلاعات و ارتباطات
سیستمهای اطلاعاتی باید قادر باشند اطلاعاتی را که برای درک بهتر پروفایل ریسک یک شرکت و مدیریت مفید ریسک آن لازم است، ثبت کنند. این به این معناست که برای بخشهایی که عملکرد بهتری دارند استثناء قائل نشوید؛ همه جوانب یک شرکت باید به طور مداوم نظارت شوند.
این دادهها باید تجزیه و تحلیل شوند و اگر اطلاعاتی مرتبط با کاهش ریسک به دست آید، به اطلاع کارکنان رسیده شود. در صورت برقراری ارتباط با کارکنان، احتمالاً آنها تمایل بیشتری به اجرای فرآیندها و حفاظت از داراییهای شرکت خواهند داشت.
نظارت
یک شرکت میتواند به یک کمیته داخلی یا حسابرس خارجی مراجعه کند تا سیاستها و روشهای خود را مرور کند. این ممکن است شامل بررسی آنچه در واقع انجام میشود نسبت به آنچه که اسناد سیاست نشان میدهد، باشد.
این ممکن است شامل دریافت بازخورد، تجزیه و تحلیل دادههای شرکت و اطلاعرسانی به مدیریت در مورد ریسکها باشد. در یک محیط پویا، شرکتها باید نیز آماده باشند تا محیط مدیریت ریسک سازمانی خود را ارزیابی و در صورت نیاز تغییر دهند.
چگونگی پیادهسازی شیوههای مدیریت ریسک سازمانی
شیوههای ERM بسته به اندازه شرکت، ترجیحات ریسک و اهداف کسبوکار، متغیر خواهند بود. در زیر بهترین شیوههایی که اکثر شرکتها میتوانند برای پیادهسازی استراتژیهای ERM استفاده کنند، آورده شده است.
تعریف فلسفه ریسک
قبل از پیادهسازی هر شیوهای، یک شرکت باید بداند که ریسک را چگونه تعریف میکند و چه استراتژیای در مورد ریسک خواهد داشت. این باید شامل بحثهای استراتژیک بین مدیریت و تجزیه و تحلیلی از پروفایل کامل ریسک شرکت باشد.
ایجاد طرحهای عملیاتی
با داشتن فلسفه ریسک شرکت، زمان آن رسیده است که یک طرح عملیاتی ایجاد کنید. این طرح مراحلی را تعریف میکند که شرکت باید برای حفاظت از داراییهای خود انجام دهد و برنامهریزیها برای حفاظت از آینده سازمان، پس از انجام ارزیابی ریسک انجام شود.
خلاق بودن
باید به صورت گسترده به مشکلاتی که یک شرکت ممکن است با آنها مواجه شود، فکر کنید. اگرچه ممکن است دور از واقع به نظر بیاید، اما در بهرهوری شرکت بهتر است که از چالشهای زیادی که ممکن است با آنها مواجه شوید، و اینکه چگونه در مدیریت ریسک به این رویدادها پاسخ خواهید داد (یا تصمیم به عدم پاسخگویی به آنها خواهید گرفت)، فکر کنید.
ارتباط اولویتها را پیدا کنید
یک شرکت ممکن است تعدادی از ریسکهای مهم و حیاتی را برای ادامه کار شرکت مهم تشخیص دهد. ارتباط این اولویتها باید تعیین شود و به عنوان ریسکهایی که در هیچ شرایطی نباید تحمل شوند، شناسایی و معرفی شوند.
مسئولیتها را تعیین کنید
هنگامی که یک طرح عملیاتی ایجاد شده باشد، باید کارکنان خاصی مشخص شوند تا بخشهای خاصی از طرح را اجرا کنند.
انعطافپذیری را حفظ کنید
همانطور که شرکتها و ریسکها مدام در حال تغییر و تکامل هستند، یک شرکت باید شیوههای مدیریت ریسک سازمانی خود را نیز قابل تطبیق طراحی کند.
استفاده از تکنولوژی
پلتفرمهای دیجیتال ERM میتوانند محیط، خلاصه و پیگیری بسیاری از ریسکهای یک شرکت را انجام دهند. تکنولوژی همچنین میتواند برای پیادهسازی کنترلهای داخلی یا جمعآوری دادهها درباره نحوه پیشرفت در شیوههای ERM استفاده شود.
پیگیری مداوم
پس از پیادهسازی شیوههای ERM، یک شرکت باید اطمینان حاصل کند که شیوهها رعایت میشوند. این به معنای پیگیری پیشرفت به سوی اهداف و اطمینان از این است که برخی از ریسکها به درستی کاهش یافتهاند.
استفاده از شاخصها
یک شرکت باید سری شاخصهایی را توسعه دهد تا بتواند بسنجد که آیا به اهداف دست یافته است یا خیر. اغلب به عنوان اهداف SMART از آنها یاد میشود. این شاخصها شرکت را مسئولیتپذیر نگاه میدارند.
مدیریت ریسک سازمانی شامل چه نوع ریسکهایی میشود؟
ERM میتواند برای تقریباً هر نوع ریسکِ کسبوکار، برنامههایی را ایجاد کند. ریسک کسبوکار تهدیدی برای توانایی بقای یک شرکت است و این ریسکها ممکن است به دستهبندیهای مختلفی از ریسکها تقسیم شوند که در زیر آمدهاند. به طور کلی، مدیریت ریسک سازمانی به طور معمول به انواع زیر از ریسکها پاسخ میدهد:
– ریسک پایبندی تهدیدی برای یک شرکت به دلیل نقض قوانین یا الزامات خارجی است. مثالی از ریسک پایبندی، عدم توانایی یک شرکت در تولید صورتهای مالی به موقع و بهطور مطابق با قوانین حسابداری معتبر است.
– ریسک حقوقی تهدیدی برای یک شرکت به وجود میآورد اگر شرکت با مشکلات قراردادی، قانونی یا مربوط به مقررات روبرو شود و به دادگاه ارجاع داده شود. مثالی از ریسک حقوقی، اختلاف در صورتحسابهای مالی با یک مشتری بزرگ است.
– ریسک استراتژیک تهدیدی برای برنامههای بلندمدت یک شرکت به وجود میآورد. به عنوان مثال، شرکتهای جدید در بازار آینده ممکن است جایگزین شرکت شوند و به عنوان ارائهدهنده با کمترین هزینه از رقبا پیشی بگیرند.
– ریسک عملیاتی تهدیدی برای فعالیتهای روزانه مورد نیاز برای عملکرد شرکت به وجود میآورد. مثالی از ریسک عملیاتی، وقوع یک فاجعه طبیعی و آسیب به انبار شرکت است.
– ریسک امنیتی یعنی اگر داراییهای فیزیکی یا دیجیتالی از دست برود. این مسأله تهدیدی برای داراییهای شرکت در مدیریت ریسک سازمانی به وجود میآورد. مثالی از ریسک امنیتی، اطلاعات حساس مشتریان ذخیره شده در سرورهای شبکه و مسأله محافظت از آنها است.
– ریسک مالی تهدیدی برای بدهی یا وضعیت مالی یک شرکت به وجود میآورد. مثالی از ریسک مالی، ضررهای ارزی به دلیل نگهداشتن ارز خارجی است.
منابع ریسک
عموم ریسکها از یکی از این 6 منبع نشأت میگیرند: تولید، بازاریابی، مالی، محیطی، حقوقی و انسانی.
منابع ریسک عوامل یا شرایطی هستند که میتوانند باعث یا به وقوع پیوستن یک ریسک شوند و ممکن است داخل یا خارج از پروژه، مرتبط با ذینفعان، محیط، فناوری، ابهامات مالی، مسئولیتهای قانونی، مشکلات فناوری، خطاهای مدیریت استراتژیک، حوادث و فاجعههای طبیعی، فرآیند یا محصول و… باشند.
انواع ریسک
ریسکها انواع مختلفی دارند که باید در ابتدا بدانید با کدام نوع یا انواع آن مواجهاید و بعد در پی مدیریت آن برآیید. انواع ریسک که در مدیریت ریسک میتوانید با آن مواجه شوید عبارتند از:
· ریسک بیمه (Insurance risk)
· ریسک مالی (Financial risk)
· ریسک عملیاتی (Operational risk)
· ریسک کسب و کار (Business risk)
· ریسک استراتژی (Strategic risk)
· ریسک انطباق (Compliance risk)
· ریسک نقدینگی (Liquidity risk)
· ریسک بازار (Market risk)
· ریسک اعتبار (اعتبارِ مالی) (Credit risk)
· ریسک شهرت (اعتبارِ محبوبیت) (Reputational Risk)
· ریسک سازمانی (Enterprise risk)
· ریسک ساخت (Construction risk)
· ریسک زیست محیطی (Environmental risk)
· ریسک سرمایهگذاری (Investment Risk)
· ریسک امنیت اطلاعات (Information security risk)
· ریسک سیستماتیک (Systematic risk)
مدیریت ریسک در مدیریت مالی
ریسک بخش مهمی از دنیای مدیریت مالی و اقتصاد است. این واژه اغلب احساسات منفی را به همراه دارد چرا که احتمال ضرر سرمایهگذاری وجود دارد. اما ریسک همیشه بد نیست چون سرمایهگذاریهایی که بیشترین ریسک را دارند، اغلب با پاداشهای بزرگتر همراه هستند. دانستن چه ریسکهایی وجود دارد، چگونه آنها را شناسایی کنید و استفاده از تکنیکهای مناسب مدیریت ریسک میتواند کمک کند تا خسارات کاهش یابد و از سود خود بهرهبرداری کنید.
مدیریت یکپارچه ریسک منابع مالی (IFRRM) یک چارچوب است که برای همزمان مدیریت پنج منبع مالی اصلی به شرح زیر طراحی شده است:
· سرمایه
· درآمد
· نقدینگی
· هزینه
· ریسک
این حوزه تخصصی نیاز به مهارت و یادگیری دارد و لازم است برای شروع پیشینه مدیریتی مالی داشته باشید.
مدیریت مالی ریسک و روانشناسی
در نظریه چشمانداز، یک حوزه مالی-رفتاری که توسط آموس تورسکی و دانیل کانمن در سال ۱۹۷۹ معرفی شد، مشخص شد سرمایهگذاران به اجتناب اهمیت بیشتری نشان میدهند تا زیان. آنها توجه کردند که سرمایهگذاران تقریباً دو برابر از زیان میترسند و نصف آن احساس خوب مرتبط با سود دارند.
چه کسانی ریسک را مدیریت میکنند؟
کسی که مسئول توسعه استراتژی مدیریت ریسک خواهد بود، برای شناسایی، ارزیابی و توسعه استراتژی ریسک، هربار به یک فرد مشخص نخواهد بود – این وابسته به دامنه، ماهیت، ساختار شرکت، پیچیدگی، منابع موجود و تواناییهای تیم دارد. بنابراین چه کسی مسئول توسعه یک استراتژی مدیریت کردن ریسک خواهد بود؟
ممکن است وظیفه یک عضو کمیته مدیریتی ریسک، یک عضو تیم حسابرسی، یک مدیر پروژه، یک متخصص ریسک یا شخص دیگر – مانند یک مشاور خارجی – باشد. در هنگام تصمیمگیری برای کدام مسیر رفتن، موارد دیگری که باید در نظر گرفته شود، عبارتند از:
– عوامل و مزایای پشتوانه توسعه استراتژی مدیریتی ریسک.
– فرآیند از ابتدا تا پایان.
– سایر افرادی که میتوانند نگرش و ارزش افزوده را به ارمغان آورند.
– نحوه و مکان ثبت استراتژی مدیریتی ریسک.
– نرمافزارها و ابزارهای مدیریت ریسک برای سادهتر و بهینهتر کردن کار.
– انجام بررسی رسمی از نتایج.
– زمان ارائه نتایج.
مهارتهای مورد نیاز یک مدیر توانمند در مدیریت ریسک
تغییر مداوم تنها قاعده امروزی در بازار است. به عبارتی دیگر، پیشبینیها در حال تغییر هستند. شرکتها بهطور مداوم در حال تکامل هستند. مدیریت کردن ریسک اکنون تقریباً مسئلهای برای همه است.
در دنیای متغیر کسب و کار، تمام کارمندان به منظور مواجهه یا تعادل دادن با ریسکهای خاص استخدام میشوند. تعدادی از مهارتهای یک مدیر هوشمند ریسک به شرح زیر است:
۱. دانش صنعت و بازار
مدیران ایدهآل ریسک همیشه با دانشی جاری از صنعت و بازار بهروز هستند. مدیران ریسک همچنین باید آگاهی داشته باشند که بازار چگونه در گذشته تا مرحله حال خود تکامل یافته است. این کمک خواهد کرد تا او با تغییرات جاری همگام شود و قبل از هر کس دیگری به موج جدید دست بیابد. به عبارت دیگر، این او را قادر میسازد تا ریسکهای جدیدتری را پیش از هر کس دیگری بپذیرد. در نتیجه، این او را قبل از دیگران به عنوان رهبر تعیین میکند.
۲. توانایی تصمیمگیری و کار تحت فشار
شرایط بدون هشدار تغییر میکنند. این اتفاق بدون پیشبینی میافتد. بنابراین، برنامه پایدار کسبوکار شما مختل میشود و همهچیز تغییر میکند. روبرو شدن با معضل تصمیمگیری در سازمانتان با آرامش یک مهارت بیقیمت در زمانهای فشار است.
۳. درک خوب از مسائل مالی
مسائل مالی ستون فقرات تمامی کسبوکارها هستند. ریسک با اعداد محاسبه میشود. بنابراین تسلط بر اعداد پیشنیاز توانایی مدیریت ریسک است. به عبارت دیگر، برای موفقیت در مدیریت کردن ریسک، نیاز است که به اندازه کافی راحت و مسلط باشید که با اعداد بزرگ عجیبوغریب کار کنید. مدیران ریسک، ریسکهای کمیتی را در میان تمامی نوع ریسکها به عنوان اولویت موردنظر قرار میدهند. این به اولویتبندی بر اساس منابع و زمان محدود شرکت انجام میشود.
۴. توانایی ارتباط و مذاکره با افراد
مهارتهای انسانی خوب پایه تمامی شغلهای مدرن را تشکیل میدهند. مدیران هنگام عملکرد به صورت یک تیم کار میکنند. بنابراین انتظار میرود که او با همتیمیهای خود با خوشحالی و انگیزه ارتباط برقرار کند.
علاوه بر این، او نیز مسئول انتقال اصطلاحات مالی و مدیریت کردن ریسک پیچیده به همتیمیهای خود است. بنابراین مهارتهای ارتباطی فعال برای موفقیت مدیران ریسک الزامی است.
5. تفکر استراتژیک و حلکننده مسائل
مدیر ریسک ممکن است در انواع موقعیتها قرار گیرد. اینجاست که او باید از موقعیت چالش برانگیز بیرون بیاید و به هدف مطلوب شرکت دست یابد. بنابراین، حل مسائل و مدیریت کارآمد ریسک یکی از جاهای اصلی است که شرکتها در آن سرمایهگذاری میکنند. کارمندان عمدتاً حلکنندگان مسائل هستند. با توانایی تفکر استراتژیک خود، آنها با عوامل ریسک مواجه شده و بر آنها غلبه میکنند. در نتیجه شرکتها به هدف مطلوب خود میرسند.
6. فهم خوب از جوانب فنی کسبوکار
این یک مهارت ضروری برای مدیران ریسک و رهبران کسبوکار است. فهم فنی، مدیریت مناسب مدیریت ریسک را در یک سازمان تضمین میکند. بنابراین، دانش فنی یک ضرورت برای حل مشکلات مرتبط با ریسکهای کسبوکار است.
بخشی از این فرآیند آموزش مدیریت کردن ریسک است، نه فقط برای مدیریت بلکه برای همه کارمندان. کارکنان باید یاد بگیرند چگونه تشخیص دهند که چه چیزی ریسک تشکیل میدهد تا بتوانند به مدیریت در ریسک کمک کنند.
همچنین مدیرانی که در بحث ریسک دچار ضعف هستند نیز برای بهبود و ارتقای مهارتهای مدیریت کردن ریسک خود، باید 6 مهارت بالا را تقویت کنند.
ابزارها و سیستمهای مدیریت ریسک
نرمافزار مدیریت سازمانی ریسک نوعی نرمافزار سازمانی است که به شرکتها کمک میکند تا به طور فعال ریسکها را مدیریت کنند. بسیاری از این ابزارها به صورت تحلیلی عمل میکنند و از دادههای موجود یا پیشبینیها برای کمک به تصمیمگیران انسانی استفاده میکنند تا ریسکها را شناسایی کنند و اقداماتی برای جلوگیری از بحرانهای احتمالی انجام دهند.
با توجه به اینکه ۶۲٪ از سازمانها در 3 سال گذشته با حادثهای ریسکی مهم مواجه شدهاند، متوجه میشویم که استفاده از ابزار مدیریت ریسک در سازمان، نه تنها خوب، بلکه ضروری است.
نرمافزار مدیریت ریسک چیست؟
نرمافزار مدیریت کردن ریسک بر مسائل بسیاری که ممکن است روی سود و زیان سازمان شما تأثیر بگذارد نظارت میکند و راهحلهایی برای جلوگیری از بحرانها نیز پیشنهاد میکند. این میتواند از یک کاهش کوچک در فروش تا نقض امنیت دادهها، عدم رعایت مقررات یا نقض تعهدات مالی، متنوع باشند.
حتی ممکن است فکر کنید که با روشها و سیستمهای تجزیه و تحلیل تیم عادی خود این حوزه را پوشش دادهاید و نباید بیش از این انرژی بگذارید یا هزینه کنید. اما در واقع، سرمایهگذاری روی نرمافزار مدیریتی ریسک یکی از راههای پیشنهادی برای کاهش هزینههای کلان شرکت است.
اگر فکر کنید که حتی یک کاهش کوچک در فروش را پیشبینی یا جلوگیری کند، پس پلتفرم مدیریت ریسک شما وظیفه خود را انجام داده است.
در انتخاب بهترین و هوشمندانهترین نرمافزارهای مدیریتی ریسک، به 15 گزینه برتر سال 2023 نگاهی بیاندازید:
۱. ClickUp
ClickUp را به عنوان مرجع تخصصی برای تمام ابزارها و ویژگیهای مرتبط با بهبود بهرهوری در نظر بگیرید. با صدها ویژگی کاملاً شفاف، قابل تنظیم و عملی، ClickUp پلتفرم بینظیری برای تیمها در هر اندازهای است تا بتوانند به طور یکپارچه به رصد بروزرسانیهای پروژه، مدیریت کردن ریسکها و همکاری در یک مکان بپردازند.
2. Risk Cloud
پلتفرم مدیریت Risk Cloud از شرکت LogicGate، موضوعاتی مانند ایمیلها و جداول اکسل پراکنده را کنار میگذارد تا جایگاهی برای محیطی متمرکز، ساده و بدون نیاز به کد برای تمام فعالیتهای مرتبط با ریسک و تطابق فراهم کند.
3. Vendor360
Vendor360 از CENTRL یک پلتفرم مدیریت سازمانی ریسک است که تمرکزش بر مدیریت ریسکهای تأمینکنندگان و شرکای تجاری است. این پلتفرم با پرسشنامههای پیشتعیین شده، تجزیه و تحلیل تأمینکنندگان و اطمینان از رعایت هر یک از آنها نسبت به دستورالعملهای تنظیم شده، انجام میدهد. همچنین برای سهولت در فرآیندهای اختصاص سند، اتوماسیون اداری را نیز ارائه میدهد.
4. Lendflow
Lendflow یک پلتفرم اعتباری است که به شرکتها کمک میکند محصولات مبتنی بر اعتبار را جاسازی و راهاندازی کنند. هدف آن ارتباط سریعتر مشتریان با سرمایه است و بخشی از فعالیتهای پیچیده مرتبط با راهاندازی محصولات اعتباری را بر عهده میگیرد.
Lendflow در زمینه مدیریتی ریسک و با کمک فضای کاربرپسند خود، به شما کمک میکند تا با رعایت مقررات، جریانهای کاری مبتنی بر قوانین و ارزیابیهای ریسک را مدیریت کنید.
5. Resolver
برنامهریزی و آمادهسازی از قویترین ویژگیهای Resolver هستند. هر چند هیچ نرمافزار مدیریت ریسک نمیتواند آینده را پیشبینی کند، اما Resolver باور دارد که یک پایه بنیادی برای برنامهریزی برای هر کسب و کار ضروری است.
این نرمافزار بر تشخیص زودهنگام ریسک و برنامهریزی قبل از آغاز یک پروژه، با ارزیابی نیازها و اهداف به منظور شناسایی مسائل ممکن در آینده، تمرکز دارد.
باقی ابزار و نرمافزارهای برتر سال 2023 در مدیریت کردن ریسک را اینجا فقط نام میبریم. اگر مایل بودید میتوانید از طریق این سایت اطلاعات بیشتری درباره آنها داشته باشید، اسکرینشاتهای محیط داخلی آن را ببینید، درباره میزان حجم رایگان، قیمت ورژن پرمیوم، امتیاز، ویژگیها، مزایا و معایب هرکدام اطلاعات بیشتری کسب کنید.
6. OneTrust
7. Project Risk Manager
8. LogicManager
9. nTask
10. CURA
11. TimeCamp
12. A1 Tracker
13. Qualys
14. ServiceNow
15. Riskonnect
تغییرات و تاثیر هوش مصنوعی در مدیریت ریسک
خطرات سایبری روز به روز پیچیدهتر میشوند. این رویدادها ممکن است منجر به اختلالات کوچکی شوند، مانند افزایش بیشازحد هزینههای اداری، و همچنین عواقب وخیمی داشته باشند که ممکن است به تعطیلی کسب و کار منجر شود.
مدیریت ریسک به شما کمک میکند تا این خطرات را کاهش دهید. با برنامهریزی دقیق و بهینهسازی، میتوانید منابع را به طور استراتژیک به منظور کاهش، نظارت و کنترل اثر حملات سایبری تخصیص دهید.
مدیریت کردن ریسک به شما امکان میدهد تا موثرترین روشها برای شناسایی، مدیریت و کاهش قابل توجهی از ریسک را تعیین کنید. این کمک میکند تا تیمهای فناوری اطلاعات برای مقابله با چالشهای غیرمنتظره آماده شوند و از مخاطرات احتمالی کسب و کارها حفاظت نمایند.
مدیریت ریسک با استفاده از پلتفرم RiskOptics ROAR
پلتفرم RiskOptics ROAR یک راهکار یکپارچه مدیریت سایبری ریسک است که به شما بینشهای قابل اجرا در فرآیندهای کسب و کار را ارائه میدهد تا به شما کمک کند خطرات IT و سایبری را به طور موثر شناسایی و ارزیابی کنید و کاهش دهید.
با استفاده از ROAR، شما بینش مورد نیاز را برای جلو بودن از تهدیدها به دست میآورید. این بینشهای زمینهای به شما اجازه میدهد تا سرمایهگذاریها را اولویتبندی کرده و تصمیمات کسب و کار آگاهانهای را اتخاذ کنید و در عین حال امنیت را بهینه کنید.
مثال هایی از مدیریت ریسک
متاسفانه مشهورترین مثالهای دنیای مدیریت ریسک، همانهایی هستند که به فاجعه منجر شدهاند. در واقع به عنوان درسی برای آیندگان و مدیران استفاده میشوند. در ادامه 2 نمونه واقعی را که در آن مدیریت ضعیف ریسک باعث شهرت جهانی آنها شد، میآوریم:
مسئله مدیریت ریسک محیط زیستی – مالی دیپواتر هورایزن
مسئله مدیریتی ریسک در حادثه دیپواتر هورایزن (Deepwater Horizon) مربوط به انفجار کشتی نفتی در سال 2010 در خلیج مکزیک بود. در این حادثه، ناقله نفتی دیپواتر هورایزن به علت انفجار یک چاه نفتی در اعماق زیردریایی، باعث شروع یک تصاعد عظیم نفت به سطح دریا شد که به عنوان یکی از بزرگترین فاجعههای محیطزیستی و مالی در تاریخ به حساب میآید.
در این حادثه، مسائل متعددی از جمله نقصهای در مدیریت ریسک دخیل بودند. برخی از این مسائل عبارت بودند از:
1. نقصها در تجهیزات و نگهداری: نقصهای در تجهیزات نفتی و نقص در فرآیند نگهداری و تعمیرات تجهیزات موجب افزایش خطر وقوع حوادث میشد.
2. عدم شناسایی و مدیریت مناسب مخاطرات: در این حادثه، خطرات محتمل مرتبط با حفاری و استخراج نفت به طرز نادرستی ارزیابی شدند و تدابیر کافی برای مدیریت آنها اتخاذ نشد.
3. عدم هماهنگی و همکاری بین شرکتها: مسئولیتپذیری ناقله نفتی دیپواتر هورایزن و شرکتهای دیگر در حوزه تجهیزات نفتی به طرز کافی به اجرای تدابیر مشترک مدیریتی ریسک نپرداختند.
این نقاط ضعف و عدم مدیریت ریسک منجر به وقوع حادثهای بسیار جدی شد که تأثیرات وسیعی بر محیطزیست، اقتصاد و جامعه داشت و به بحران نفتی عظیمی منجر شد.
مسأله مدیریت ریسک در زمینه املاک سابپرایم
مسأله مدیریت کردن ریسک در زمینه املاک سابپرایم به بحران امور مسکن سابپرایم یا بحران اعتبارات سابپرایم نیز شناخته میشود. این بحران در دهه 2000 میلادی در ایالات متحده آمریکا و سپس به سراسر جهان تأثیر گذاشت.
در این بحران، وامهای مسکن با پایینترین معیارهای اعتباری (سابپرایم) به مشتریان اعطا شد. این وامها بیشتر به خریدارانی با اعتبار ضعیف یا بدون تاریخچه اعتباری قبلی اختصاص داده میشدند. بخشی از این وامها با نرخهای بهره متغیر بودند.
مشکل اصلی در اینجا بود که وامهای سابپرایم به دلیل ریسک بالای آنها، از طریق فروش بندهای مالی به سرمایهگذاران جهانی پخش شدند.
این بندهای مالی به نامهای مختلفی مانند مشتقات مالی نیز شناخته میشدند. اما وقوع عدم پایداری در بازار املاک و فروپاشی بورس مسکن آمریکا در سال 2007، منجر به عدم پایداری و افول ارزش بندهای مالی مرتبط با وامهای سابپرایم شد.
این افول بندهای مالی به تبع آن باعث بحران مالی جهانی شد که تأثیرات جدی بر اقتصاد جهان داشت و باعث تراز آوارهای از تراز مالی، مسائل مسکن، افزایش بیکاری و اضطراب مالی گسترده شد.
مسأله مدیریت ریسک در زمینه املاک سابپرایم نشاندهنده اهمیت برنامهریزی دقیق و مدیریت کردن ریسکهای مالی و اعتباری در حوزه امور مسکن و مالی است. این بحران یک یادآوری بسیار مهم برای اهمیت مدیریت در ریسک و تعادل صحیح در اعطای وامها و ساختارهای مالی مرتبط با آنها است.
پرسش های متداول درباره استراتژیهای مدیریت ریسک
درباره مدیریت کردن ریسک سوالات بسیاری مطرح میشوند. پاسخ بسیاری از این سوالات در این راهنمای جامع هستند.
از کجا بدانیم چه روشی برای مدیریت کردن ریسک بهتر است؟
طبق تحقیق مدل پنیر سوئیسی جیمز ریزون برای حوادث سیستمی بررسی میکند، مشخص میشود که راه حل تکی برای کاهش ریسک وجود ندارد، بلکه ترکیبی از روشها برای بهدست آوردن بهترین نتایج استفاده میشود.
تفاوت بین مدیریت ریسک و مدیریت ریسک سازمانی چیست؟
مدیریت سنتی ریسک برای توصیف شیوهها و سیاستهای مرتبط با یک ریسک خاص که یک شرکت با آن روبروست، استفاده میشده است. مدیریت ریسک مدرنتر ERM را معرفی کرده است، یک رویکرد جامع و کلان برای مدیریت کردن ریسک که ریسک را برای کل شرکت به صورت جامع مشاهده میکند.
اجزای یک استراتژی مدیریت ریسک چیست؟
یک استراتژی موثر مدیریت بر ریسک شامل یک چرخه مداوم از شناسایی، ارزیابی، پاسخگویی به و پایش ریسکها میشود.
چرا داشتن یک استراتژی مدیریت ریسک مهم است؟
داشتن یک استراتژی مدیریت موثر ریسک میتواند بهبودهایی در کارایی عملیاتی، پایداری کسب و کار، حفاظت از داراییها، رضایت مشتری، دستیابی به اهداف و افزایش سودآوری ایجاد کند.